آزمون طرحواره یانگ (YSQ)
گاهی فردی را میبینیم که از انجام هیچ کاری برای گرفتن تأیید دیگران دریغ نمیکند. حتی وقتی انجام این کارها برایش آزاردهنده هستند. گرفتن تایید از سمت دیگران برای همه جذاب است، اما وقتی به اولویتی برای فرد تبدیل شود، رفتاری ناسازگارانه محسوب میشود.
فردی که علیرغم موفقیتهای زیاد، خود را لایق یک موقعیت یا توانایی نمیبیند. همچنین سخت تلاش میکند تا احساس ناتوانی ادراک شده خود را بپوشاند نیز رفتاری ناسازگارانه دارد. همه افراد گاهی احساس شکست میکنند اما احساس مداوم شکست، طبیعی نیست و ممکن است فرد را از انجام کارها باز دارد.
فرد دیگری احساس میکند که اصلاً دوستداشتنی نیست، دیگران به او توجه نمیکنند و هیچ کس او را درک نمیکند. این افراد حتی از ناراحتی خود حرفی نمیزنند و احساس تنهایی و پوچی میکنند.
الگوهای فکری ما رفتار ما را شکل میدهند. بسیاری از مشکلات ما به ویژه در روابط ناشی از تلههای روانشناختی یا طرحوارههای ناسازگارانه است.
شاید نتوان برچسب هیچ اختلالی را به افراد در مثالهای بالا نسبت داد. اما بدون شک این رفتارها سازگارانه نیستند و باعث آسیب به خود یا اطرافیان میشوند. بنابراین شناخت این طرحوارهها (که اغلب ناخودآگاه هستند) در اصلاح رفتار نقش موثری دارند.
طرحواره چیست؟
طرحوارهها مجموعهای از افکار، احساسات و باورهایی هستند که گاهی به طور ناخودآگاه رفتار ما را تحت تاثیر قرار میدهند. افراد در واکنش به مسائل روزمره خود از الگوهای رفتاری و چارچوبهایی که خود تعریف کردهاند، استفاده میکنند. گاهی برخی از این الگوها ناسازگارانه است. این الگوها به ما کمک میکنند تا دنیای خود را بشناسیم و در آن دخل و تصرف کنیم. بدون طرحوارهها مانند صفحهی سفیدی هستیم که هیچ الگویی برای پاسخدادن به محیط نداریم. بنابراین طرحوارهها به خودی خود لازم و مفید هستند. طرحوارهها میتواند به طرق مختلف روی رفتار و روابط فرد اثر بگذارند.
به نظر جفری یانگ دلیل استفاده از این طرحوارههای ناسازگارانه، به خاطرات کودکی ما، چگونگی پاسخ محیط به ما، احساسات و افکارمان برمیگردد. برخی از این طرحوارهها به سبب تجربیات کودکی بد به شکلی نامناسب شکل گرفته است. اصلاح این چنین طرحوارههایی نیازمند شناخت دقیق آنها است. بسیاری از افراد آگاهی خوبی نسبت به استفاده از طرحوارههای ناسازگارانه در زندگی خود ندارند. آگاهی از طرحوارههای غالب میتوان به خودآگاهی افراد کمک کند. همچنین زمینه را برای حل بسیاری از مشکلات روانشناختی آماده سازد.
طرحواره درمانی
طرحواره درمانی نیز نوعی درمان است که به افراد با طرحوارههای ناسازگار کمک میکند. در روند درمان افراد پی میبرند که الگوهای معیوب شناختی آنها چگونه کار میکنند. همچنین برای بهبود زندگی خود چه کاری میتوانند انجام دهند. طرحوارههای ناسازگار میتوانند احساسات یا رفتارهای منفی ایجاد کنند. این مکانیسمهای دفاعی به عنوان راهی برای مقابله با موقعیتها یا احساسات دشوار عمل میکنند. اما گاهی میتوانند به مسائلی مانند سوءمصرف مواد یا آسیب رساندن به خود نیز منجر شوند. طرحواره درمانی اغلب برای کمک به افراد مبتلا به اعتیاد، اضطراب و سایر مشکلات سلامت روان استفاده میشود.
هرچند یک طرحواره ممکن است همیشه آگاهانه نباشد اما میتواند بر افکار و اعمال ما تأثیر بگذارد. بنابراین لازم است که آنها را بشناسیم. در سالهای اخیر پیشرفتهای مهمی در رابطه با نظریه طرحواره و کاربردهای آن صورت گرفته است. شناخت درست این طرحوارهها باعث بهبود سلامت روان ما میشود. آزمونهای زیادی برای بررسی این تلههای روانشناختی یا طرحوارههای ناسازگارانه طراحی شدهاند. یکی از مهمترین انها آزمون طرحوارههای یانگ است.
پرسشنامهی طرحوارهی یانگ
پرسشنامه طرحواره یانگ، ابزاری است که به افراد در درک الگوهای رفتاری ناسازگارانه خود کمک میکند. این پرسشنامه همچنین نحوه تأثیرگذاری طرحوارهها بر زندگی افراد را هم مورد بررسی قرار میدهد. جفری یانگ در سال 1994 به طراحی طرحوارهها ناسازگارانه (تلههای روانشناختی) و سنجش آن پرداخت. این پرسشنامه بعدها چندین بار مورد تجدیدنظر واقع شد. در ایران نیز غیاثی و همکاران (1390) نسخه کوتاه شده این آزمون را هنجاریابی کردند. این پرسشنامه 67 سوال دارد و 5 مقیاس اصلی و 12 طرحواره را بررسی میکنند.
ابعاد اصلی پرسشنامهی طرحوارهی یانگ
عوامل اصلی در طرحوارههای ناسازگارانه عبارتند از:
۱. عامل انفصال و طرد
یعنی فرد از لحاظ عاطفی و اجتماعی محدودیتهایی را تجربه میکند. عزتنفس محدودی دارد. خود را تنها میداند یا پیشبینی میکند که به جهت کاستیهایش تنها خواهد شد. این عامل خود شامل طرحوارههای شکست/وابستگی، انزوای اجتماعی/بازداری هیجانی، محرومیت هیجانی و نقص میشود. برای مثال در طرحواره شکست/وابستگی، فرد احساس پوچی میکند زیرا میداند که دیگران به او توجه نمیکنند. بنابراین خود فرد از دیگران دوری میجوید یا احساسات خود را ابراز نمیکند.
۲. عامل هدایت شدن توسط دیگران
این عامل اشاره به نیاز افراطی افراد به تأیید شدن و دیده شدن دارد. توجهطلبی بالا ممکن است فرد را در تصمیمگیریهایش با مشکل مواجه سازد. عامل هدایت شدن توسط دیگران فقط یک طرحواره دارد و آن جلب توجه است. مثلاً شخصی را در نظر بگیرید که که برای دیگران بیش از حد کادو میخرد، بیش از حد وقت خود را به دیگران اختصاص میدهد تا دیگران او را فردی مهربان یا دوستداشتنی قلمداد کنند.
۳. عامل خودگردانی و عملکرد مختل
این عامل اشاره به وابستگی بالای فرد به دیگران بهویژه والدین دارد. فرد ممکن است ترس از رها شدن و ترک شدن داشته باشد. احتمالاً برای انجام کارها نمیتواند خودانگیخته عمل کند و نیازمند اجبار از طرف دیگران است. از طرفی این فرد نگرانیهای زیادی را بابت مشکلات جسمی، اتفاقات بد، خیانت و ورشکستگی تجربه میکند. در حالیکه شواهدی از این مشکلات وجود ندارد یا احتمال آن بسیار کم است. به همریختگی، ترکشدگی و آسیبپذیری در برابربیماری سه طرحوارهی این عامل هستند. برای مثال در طرحواره ترکشدگی، شخص از روی وابستگی شدید به شریک خود هر امتیازی را میدهد تا او را از دست ندهد.
۴. عامل گوش به زنگی بیش از حد و بازداری
این عامل نشان میدهد که فرد در زندگی به خودش سخت میگیرد. حتی با اشتباهات کوچک نیز خود را تنبیه میکند. اعتقاد به تلاش زیاد برای کار و دیگران دارد. این افراد رسیدگی بیش از حدی به دیگران دارند اما اغلب خود را نادیده میگیرند. خودقربانی کردن و تنبیه و معیارهای ناعادلانه نیز دو طرحواره این عامل هستند. مثلاً فردی با طرحواره تنبیه و معیارهای ناعادلانه، دائماً از خود انتقاد میکند و حتی ممکن است خود را از لذت بردن از برخی فعالیتها منع کند.
۵. عامل حد و مرزهای مختل
بالا دانستن خود و توانمندیها باعث میشود که این فرد نتواند قوانین مرسوم را بپذیرد. چنین فردی دوست ندارد مطابق دیگران، فردی عادی قلمداد شود. این فرد سعی میکند امور را به نحو احسن انجام دهد. همچنین کارهای ناخوشایند را به دیگران واگذار کند. اغلب به نیت دیگران سوءظن دارد و معمولاً مراقب افراد است. استحقاق و بیاعتمادی نیز دو طرحواره این عامل هستند. مثلاً شخصی با طرحوارهی استحقاق بعد از شکست حتی در بازیهای دوستانه، احساس بسیار بدی دارد زیرا که خود را از همه برتر میبیند و بهترین نبودن برایش اضطراب به همراه میآورد.