چطور مدیریت اثربخش منابع انسانی منجر به موفقیت سازمانی میشود؟
آیا تاکنون برای شنیدن پاسخ سوال خود دربارهی یک کالا یا محصول با بخش پشتیبانی آن تماس گرفتهاید؟ یا شاید متصدی فروش شرکتی با شما تماس گرفته باشد. بخش پشتیبانی قسمتی در کسبوکارها است که کارکنان بسیار زیادی دارد. شاید فکر کنید که کار کردن در چنین مکانهایی بسیار خسته کننده است و کارکنان پس از مدتی شغل خود را ترک خواهند کرد. سوال بسیار مهم اینست که آیا فعالیتهای مدیریت اثربخش منابع انسانی امکان تغییر بخشیدن به نتایج کار را فراهم میکند یا خیر؟
تحقیقات بسیاری در این زمینه با هدف بررسی آثار فعالیتهای منابع انسانی بر عملکرد کسب وکار انجام شد که نتایج تحقیق بیانگر افزایش فروش در اثر فعالیتهای منابع انسانی در مراکز تلفن شده بود. آموزش مستمر، استخدام تمام وقت و سییستم ارزیابی عملکرد از جملهی این فعالیتهاست. مراکز موفقتر آزادی عمل بیشتری به کارکنان خود دادهاند. از سوی دیگر حفظ کارکنان منجر به کاهش ترک خدمت و افزایش فروش و سودآوری شده است.
در نهایت اینکه، فعالیتهای مدیریت اثربخش منابع انسانی منجر به موفقیت کسبوکارها میشود. کاهش ترک خدمت، محیط کار با ثباتیی ایجاد میکند که بهرهوری بیشتر را موجب میگردد. زمانیکه کارکنان آزادی عمل بیشتری در انتخاب روش انجام کار خود داشته باشند، احتمال جابهجایی و ترک خدمت کمتر میشود. استخدام تمام وقت و پرداختی منصفانه نیز باعث میشود کارکنان تمایل داشته باشند در کسبوکار باقی بمانند.
پیچیدگی
مرحلهی پیچیدگی زمانی برای کسبوکارها اتفاق میافتد که نیاز به تغییر، تجدید ساختار و بازسازی داشته باشد. این مرحله شبیه میانسالی انسانهاست. موفقیت در میانسالی بستگی به تعریف دوباره اهداف و شناسایی فرصتهای تازه دارد. انسانها در این مرحله با بحرانهای میانه زندگی مواجه میشوند. کسبوکارها نیز چنین بحرانهایی را تجربه میکنند. لازمه موفقیت در این مرحله تغییر اولویتها و رویههای رایج است. مدیریت منابع انسانی برای این مرحله بسیار ضروری است.
معرفی گروههای ذینفع در مدیریت اثربخش منابع انسانی
در سنجش اثربخشی کسبوکار تامین نیازهای گروه ذینفعان بسیار مهم است و موفقیت کسب وکار در گرو تامین این نیازهاست. ذینفعان کسانی هستند که هم بر کسب وکار تاثیر میگذارند و هم از آن تاثیر میپذیرند. کارکنان، مشتریان، سهامداران و جامعه اصلیترین ذینفعان کسب وکارها هستند.
۱) کارکنان
کارکنان مهمترین گروه ذینفعان هستند و زندگی آنها تحت تاثیر کسب وکار است. بنابراین تامین نیازهای اساسی آنها در موفقیت کسب وکار نقش بسیار تعیینکنندهای دارد. بسیاری از فعالیتهایی منابع انسانی حامی کارکنان است. به عنوان مثال، بخش منابع انسانی به دنبال کسب اطمینان از رعایت قوانین استخدامی و ایمنی توسط کسب وکار است. بسیاری از این قوانین به این دلیل طراحی و تدوین شدهاند که کسب وکار را به رعایت انصاف و عدالت درباره کارکنان وادار سازند. طراحی لذتبخش و موثر کارها و وظایف از جمله روشهایی است که مدیریت منابع انسانی به وسیلهی آن زندگی کاری بهتری برای کارکنان فراهم میآورد. متخصصان منابع انسانی به کارکنان کمک میکنند تا در مسیر شغلی پیشرفت کنند و بدین ترتیب با راضی و خشنود نگه داشتن آنها، احتمال ترک کسب وکار را کاهش دهند.
پایین بودن نرخ ترک خدمت، نشانهای آشکار از توجه کسب وکار به نیازهای کارکنان است. زمانی که کارکنان از شغل فعلی خود رضایت داشته باشند، کمتر در جستجوی فرصتهای کاری جدید هستند.
۲) مشتریان
مشتریان یکی دیگر از ذینفعان کسب وکارها هستند. چنانچه مشتریان کالاها یا خدمات کسب وکار را خریداری نکنند، کسب وکار با مشکلات جدی در تحقق اهداف مواجه میشود. بنابراین، تاثیر مشتریان بر کسب وکار بی اندازه مهم است. کالاها و خدمات ارائه شده برای مشتریان نیز میتواند به طور مثبت یا منفی زندگی آنها را تحت تاثیر قرار دهد.
تحقیقات گوناگون اثبات کردهاند که مدیریت اثربخش منابع انسانی از طریق برقراری روابط مناسب کارکنان با مشتریان، منجر به افزایش رضایت مشتریان میشود. کارکنان با مشتریان به همانگونهای رفتار میکنند که معتقدند مدیران با آنها رفتار میکنند.
چنانچه کارکنان احساس کنند که کسب وکار موردنظر برای آنها ارزش و احترام قائل است، این نگرش و رفتار را در تعامل با مشتریان بروز میدهند. اما چنانچه احساس کنند که مدیر به خواستهها و نیازهای آنها بیتوجه است، آنها هم با مشتریان به سردی رفتار خواهند کرد.
برنامههای منابع انسانی که توجه به کارکنان را در سرلوحه خود قرار میدهند، افزایش رضایت مشتریان را تضمین میکنند.
۳) صاحبان سرمایه
گروه ذینفع بعدی، صاحبان سرمایه و از جمله سهامداران هستند. محققان همواره تلاش کردهاند تا در تحقیقات خود فعالیتهای منابع انسانی را با سودآوری کسب وکار مربوط سازند. شواهد نشان میدهد فعالیتهای مدیریت منابع انسانی با سودآوری کسب وکار رابطهی تنگاتنگی دارد. زمانی که مشاغل خوب طراحی شده باشند، استخدامها دقیق باشند، کارکنان ماهر بوده و آموزشهای مفید و مداوم وجود داشته باشند، سودآوری کسب وکار تضمین شده است.
علاوه بر این، ارزیابیهای دقیق عملکرد، فرصتهای برابر برای ارتقا و پرداخت مبتنی بر عملکرد از جمله فعالیتهای منابع انسانی است که باعث ایجاد انگیزه در کارکنان میشود. به طور خلاصه کارکنانی که از مهارت بالاتر، پرداخت مطلوب و منصفانه و امنیت شغلی برخوردار هستند، عملکرد بهتری در کسب وکار دارند و این عملکرد بهتر به صورت بهبود در شاخصهای سازمانی نظیر رشد فروش منعکس میشود.
۴) جامعه
جامعه مبین یک اجتماع گسترده است که کسب وکار در آن فعالیت میکند. اگر چه ذینفعانی که پیشتر در مورد آنها بحث شد، جزئی از جامعه محسوب میگردند. اما جامعه یکی از مهمترین ذینفعان کسب وکار است. از یک سو کسب وکارها با فعالیتهای محیطی و حمایت از انجمنهای نیکوکاری و اقداماتی نظایر آنها بر جامعه تاثیر میگذارد. از سوی دیگر، نیروهای گوناگون سیاسی و اجتماعی میتوانند شدیدا کسب وکار را متاثر سازند. به عنوان مثال، تغییر نگرش مردم آمریکا نسبت به خودروهای بزرگ، صنعت خودروسازی این کشور را متحول کرد.
جالب است بدانید کسب وکارهایی که شهروندان بهتری برای جامعه خود هستند، سودآورتر از کسب وکارهایی هستند که از توجه به مسائل اجتماعی و محیطی غاقل ماندهاند. اگر از استثناها صرف نظر کنیم، معمولا تلاشهای بیشتر برای انجام اقداماتی نظیر حفاظت از محیط زیست و حمایت از اجتماعات محلی منجر به بهبود عملکرد مالی کسب وکار میشود. علاوه بر این، مدیریت موثر منابع انسانی در درون کسب وکار مزایایی به همراه دارد. فعالیتهای مدیریت منابع انسانی با بسط کانالهای ارتباطی، رفتارهای غیر اخلاقی را کاهش میدهد.
همچنین کارکنان ماهر و با انگیزه، کالاهایی تولید و خدماتی ارائه میکنند که به بهتر شدن جهان کمک میکند. توجه به افراد در محیط کار میتواند به صورت مزیتی قابل توجه برای جامعه باشد.
۵) زنجیزه موفقیت
شرکتهای موفق به نیازهای تمام گروههای ذینفع خود توجه دارند، هر چند که این نیازها از گروهی به گروه دیگر متفاوت است. خوشبختانه تامین و توجه به نیازهای یکی از گروههای ذینفع اغلب به برآورده شدن نیازهای سایر گروهها نیز کمک میکند.
مدیریت اثربخش منابع انسانی با جذب کارکنان باکیفیت و ایجاد انگیزه در آنها، عملکرد را حداکثر کرده و به شناخت نیازهای اجتماعی و روانشناختی کارکنان کمک میکند. این امر منجر به داشتن کارکنان شاد و ماهر و ایجاد روابط بلندمدت با آنها میشود. کارکنان موثر خدمات خوبی به مشتریان ارائه میدهند که منجر به تکرار خرید آنها میشود. خدمات بهتر به مشتری، عملکرد مالی شرکت را بهبود میبخشد و سودآوری کسب وکار را تضمین میکند. در نهایت افزایش سودآوری به کسب وکارها این امکان را میدهد تا سرمایهگذاری بیشتری برای بهبود فعالیتهای منابع انسانی انجام دهند و این چرخه تکرار و زنجیره موفقیت تداوم پیدا میکند.
مدیریت اثربخش افراد بخش مهمی از این زنجیره موفقیت و مزیت کسب وکارهای موفق است. آموزش و حفظ کارکنان برتر این مزیت را برای کسب وکارها دارد که نیازهای مشتریان را به خوبی برآورده سازند و بدین گونه سودآوری خود را تضمین و منابع بیشتر برای سرمایهگذاری در فعالیتهای منابع انسانی را کسب نمایند.
منبع: برگرفته از کتاب منابع انسانی گرگ ال استوارت