شفافیت در بیان حقوق کارکنان: عامل رشد یا مرگ؟
هر شخصی برای اینکه بتواند امور روزمره خود را بگذراند، نیاز دارد که کار کند و از طرق گوناگون به کسب درآمد بپردازد. در واقع، درآمد در بسیاری از موارد جزو اولین معیارهای افراد در انتخاب شغل به شمار میرود و اینکه هر کسی تلاش میکند تا درآمد بیشتری کسب کند، کاملا معقول و منطقی به نظر میرسد.
رقابت با دیگران در کسب درآمد بیشتر، غیر قابل سنجش بودن سایر متغیرهای تاثیرگذار بر موفقیت شغلی (همچون پیشرفت شغلی، موقعیت اجتماعی و …) باعث میشود که سازمانها و به خصوص بخش منابع سازمانها در این مورد با مشکلات گستردهای مواجه شوند. چند ماه پیش تیم منابع انسانی دیجیکالا رویدادی تدارک دیدند که در آن دادههای گستردهای از بخش منابع انسانی دیجی کالا در اختیار کاربران قرار گرفته بود، از تنوع جنسیتی گرفته تا روند دریافت رزومه و استخدام.
با این حال، در این فایل هیچ خبری از حقوق و درآمد افراد نبود. این قضیه کمی عجیب به نظر میرسید، چطور ممکن است یک تیم باهوش و بزرگ همچون تیم منابع انسانی دیجیکالا فایلی با این جزئیات کار کنند، اما در آن خبری از درآمد و حقوق کارکنان نباشد. کاملا مشخص بود که عمدی در کار است و حقوق چیزی نیست که به این راحتیها فراموش شود.
در رویداد معرفی این فایل از مدیر بخش منابع انسانی دیجی کالا در این مورد سوال شد و وی صادقانه اذعان کرد که هنوز فرهنگ صحبت در مورد مسالهای همچون حقوق در سازمانهای ما جا نیفتاده است. در واقع، بیان این مساله ممکن بود چالشهایی برای تیم منابع انسانی به وجود آورد که به راحتی هم قابل حل نبود. بنابراین، آنها تصمیم گرفته بودند که راجع به آن اصلا صحبت نکنند.
آیا در کشورهای دیگر نیز موضوع به همین ترتیب است؟ یا شفافیت از اولویت بالاتری برخوردار است؟
اگر جستجویی در اینترنت داشته باشید و مقالات یا تحقیقات مهم در این زمینه را مطالعه کنید، متوجه میشوید که نتایج مبهم است و شفافیت در زمینهی حقوق اگر مزایایی داشته باشد، معایبی هم به همراه دارد. بنابراین، شرکتها و سازمانهای بزرگ براساس نظر مدیرانشان تصمیم میگیرند که در مورد حقوق کارکنان صحبت کنند یا نه!
حال مسالهی اصلی اینست که این موضوع چه معایب و مزایایی میتواند داشته باشد؟
از جملهی مزایایی که برای شفافیت مالی و حقوق کارکنان در شرکتها مطرح شده اینست که کارکنان با علاقه و انگیزهی بیشتری کار میکنند. همچنین شرکتهایی که از این راهکار استفاده کرده بودند، رزومههای بیشتری دریافت میکردند. در واقع افراد بیشتری علاقهمند میشدند که در این شرکتها کار کنند.
همچنین وجود شفافیت مالی، مدیران را حساستر میکند تا نسبت به محاسبه و پرداخت حقوق کارکنان دقیقتر و منصفانهتر رفتار کنند.
اما این کار چه معایبی میتواند داشته باشد؟
با اینکه برخی از تحقیقات به این نتیجه رسیدهاند که صحبت در مورد حقوق کارکنان باعث انگیزهی بیشتر آنها میگردد، در برخی شرایط نتیجهی برعکس داشته است. یعنی برخی از کارکنان با مشاهدهی شرایط از حجم کاری خود کم میکنند، با افراد دیگر مجادله میکنند و شرایط روانی نامناسب در شرکت ایجاد کنند. در واقع، مشخص شدن حقوق در بسیاری از موارد کارکنان را در مقابل هم قرار میدهد.
کاهش انگیزه سوپراستارهای سازمان عامل دیگر مهمی است که شفافیت حقوق به وجود میآورد. اغلب افرادی که از تخصص بالایی برخوردار هستند، باید نسبت به مهارتهایی که دارند، از شرایط بهتری برخوردار باشند، اما از آنجایی که شرکتها ابزارهای سنجش مناسبی برای این شرایط را ندارند، اغلب افراد متخصص با دیدن حقوق و شرایط مشابه با دیگران دلزده میشوند.
البته افراد بسیار زیادی هستند که درک بالایی دارند و خود را با دیگران مقایسه نمیکنند.
علاوه بر اینها، یک مشکل اساسی نیز در شرکتهای بزرگ دیده میشد که در کشور ما نیز چندان به شدت وجود دارد و آن مسالهی شکاف حقوق پرداختی بین مردان و زنان است. این موضوع به خودی خود میتواند عامل بسیاری از چالشهای اجتماعی برای سازمانها گردد.
بهترین راهکار در شرایط فعلی چیست؟
به نظر میرسد در شرایط فعلی ارائهی اطلاعات و دادههای بیش از حد چندان عاقلانه نیست. به جای آن شرکتها میتوانند روند و پروسهی سنجش و محاسبهی حقوق کارکنان را با آنها در میان بگذارند. بدین ترتیب هر یک از کارکنان متوجه میشوند که در چه شرایطی حقوق بالاتری دریافت خواهند کرد.
با اینحال به یاد داشته باشید که این مورد براساس شرایط میتواند متفاوت باشد. در صورتی که از رضایت شغلی کارکنانتان اطمینان دارید، به خواستههای درونی آنها توجه کردهاید و مطمئن هستید که در صورت به وجود آمدن مشکلی قادر به رفع آن خواهید بود، شفافیت مالی میتواند یک مزیت بسیار بزرگ برای شرکت شما باشد.