مقیاسهای شدت نشانگان
درمانگر بعد از مشکوک شدن به حوزهای میتواند ویژگیهای آن حوزه را با آزمونهای سطح دو بررسی کند. اما زمانیکه درمانگر به وجود اختلال یا نبود آن مشکوک است باید آزمونهای شدت نشانگان را بررسی کند.
در واقع سوال این است که آیا شدت این نشانگان در بازه نرمال است یا میتوان برچسب اختلال را به آن اطلاق کرد.
هر چند ذکر این نکته لازم است که صرف نتایج این آزمون نمیتوان درباره قطعی بودن اختلال نظر داد و باید حتماً به این ابزار به عنوان مکملی نگاه کرد که در کنار مصاحبه، مشاهده، بررسی سابقه خانوادگی و … معنی خواهد یافت.
آزمونهای سطح آخر (شدت نشانگان) به درمانگر کمک میکنند تا به طور منسجم و عمیق تمام نشانگان مهم یک اختلال را بررسی کند.
اگر مراجع در این آزمونها نمرات بالایی بگیرد، یعنی شدت مشکلات در این فرد بالا است و باید برای درمان اقدام کند. کوتاه بودن این آزمونها باعث میشود تا ذهن درمانگر به طور منسجم درباره اختلال خاصی تصمیمگیری کند و به سرعت به مهمترین نشانگان بپردازد. هرچند ممکن است برخی متخصصین به جهت حساسیت بالا در برچسب زنی، آزمونهای تکمیلیِ طولانیتری را نیز برای حصول نتیجه قطعیتر اجرا کنند.
این آزمونها معمولاً براساس سن مراجع طبقهبندی میشوند و حوزههای اصلی یا مهم اختلالات را بررسی میکنند. همچنین درمانگر میتواند خودش با دانشی که از مراجع کسب کرده است به سوالات پاسخ دهد.
این مجموعه از آزمونها طوری طراحی شدهاند که مانند یک قیف عمل میکنند. آزمونهای مشترکالحوزه اطلاعات زیادی را با جزئیات کم بررسی میکنند؛ اما هر قدر که پیشتر میروند، آزمونها عمیقتر میشوند تا در نهایت درمانگر بتواند به تشخیص اختلال احتمالی دست پیدا کند. سطح آخر به درمانگر در تشخیص اختلال کمک خواهد کرد.
مقیاسهای شدت نشانگان
این آزمونها برای کودکان (11 تا 17 سال)، درمانگران (والد کودک 6 تا 17 سال) و بزرگسالان (18 سال به بالا) طراحی شده است.
درمانگر با شکلگیری فرضیاتش بعد از اجرای آزمون غربالگری یا در حین مصاحبه میتواند آزمونهای شدت نشانگان را اجرا کند تا درباره وضعیت مراجع نتیجهگیری کند. از ویژگیهای این آزمون کوتاه بودن آن است. لازم به توضیح است که آزمونهای سطح یک بیشتر به بررسی شکایتهای افراد (جنبههای ملموس مشکلات) میپردازد. آزمونهای سطح دو وجود نشانگان و آزمونهای سطح سه (شدت)، وجود اختلال را بررسی میکنند.
نشانگان مربوط به اختلالات بر اساس راهنمای اختلالات روانپزشکی آمریکا (DSM-5) تهیه شده است. ممکن است تعریف اختلالات یا دستهبندی آنها در منابع دیگر کمی متفاوت باشد.
انواع مقیاسهای شدت نشانگان
این مجموعه برخی اختلالهای مهم را در سه سطح کودک، درمانگر و بزرگسال ارائه میکند. در ادامه به آنها پرداخته میشود.
کودک
1)آزمون استرس حاد – Acute Stress Symptoms
این آزمون به بررسی تجربههای استرسزای افراد میپردازد. این تجربیات ممکن است باعث بروز همان احساسات یا رفتارهایی شود که در هنگام آن حادثه تجربه شده است. برای مثال بو، صدا، تصاویر یا حالاتی که در آن زمان تجربه شده دوباره به سراغ فرد میآید که میتواند او را آزار دهد. این فرد ممکن است احساس کند که از زمان یا مکان فعلی دور شده یا اصطلاحاً به گذشته پرتاب شده است. این تجربیات باعث میشود تا فرد بیش از حد تحریکپذیر، حساس و هشیار به علائم باشد. همچنین ممکن است این حالات به صورت خشم و پرخاشگری بروز کنند. تجربیاتی مثل دزدیده شدن، سوءاستفادههای جسمی و جنسی، حوادثی مثل آتشسوزی، سیل یا دیگر مخاطرات ممکن است این حالات را در کودک برانگیزاند.
2) آزمون گذرهراسی (آگورافوبیا) – Agoraphobia
فردی با مشکل گذرهراسی برای حضور در موقعیتهای اجتماعی و عمومی (مانند حملونقل عمومی یا مکانهای عمومی) دچار ترس و وحشت غیرمنطقی و ناگهانی میشود. ممکن است تجربههای پنیک هول (حمله عصبی)، مشکلات جسمی (مثل تپش قلب، لرزش و تعریق)، مشکلات روانشناختی (مثل اضطراب بالا و عصبی شدن) را داشته باشند. همچنین ممکن است از حضور در چنین موقعیتهایی امتناع کند. این امر خود در عملکرد اجتماعی او اثرگذار است. یا چنین افرادی امکان دارد برای حضور در این موقعیتها از شیوههای ناکارامدی مثل مصرف الکل یا دارو استفاده کنند.
3) افسردگی – Depression
همه افراد کم و بیش تجربه ناراحتی و دوران غم را داشتهاند. اما اگر میزان آن به اندازهای باشد که سبب تحریکپذیری بیش از حد، ناامیدی، عدم لذت از فعالیتهایی که قبلاً لذتبخش بودهاند، خستگی مفرط و احساس بیانرژی بودن، مشکلات خواب، داشتن احساس منفی نسبت به خود، مشکلات در توجه و تمرکز و کندی محسوس در انجام فعالیتها شود، میتوان به وجود اختلال افسردگی مشکوک شد. داشتن افکار خودکشی و اقدام به خودکشی نیز میتواند از دلایل مهم و کلیدی برای تشخیص این اختلال باشد.
4)هویت تجزیهای – Dissociative-Symptoms
کودکی با مشکلات هویتتجزیهای ممکن است ارتباط خود را با دنیای بیرون قطع شده درک کند. در واقع گویی گاهی از اوقات در دنیای عجیب و غیرواقعی است. این افراد ممکن است با خود بلند صحبت کنند. همچنین احساسی مبنی بر تواناییهای عجیب و خارقالعاده در خود داشته باشند. در واقع گویی در زمانهایی فرد دیگری هستند که میتوانند کارهایی را انجام دهند که در حالت معمول خود او قادر به انجام دادن آنها نمیبینند.
5)اضطراب فراگیر – Generalized Anxiety Disorder
اضطراب فراگیر به نگرانی دائمی و شدید اشاره دارد. در واقع فرد بدون هیچ دلیل قانعکنندهای به طور مکرر نگران برخی مسائل مانند بیماری، اتفاقات بد و موقعیتهای ناراحتکننده است. این ویژگیها باعث میشود تا مشکلات خواب، بیماریهای جسمی (مانند غش، تنگی نفس، مشکلات قلبی و تعریق)، تنش و عصبانیت را تجربه کند. همچنین به علت ناتوانی در کنترل این نگرانی ممکن است به مصرف داروها و الکل روی آورد. در نهایت این حالات میتواند بر عملکرد تحصیلی و شغلی فرد اثرگذار باشد. همچنین فرد برای کنترل نگرانی خود از انجام برخی کارها یا حضور در برخی موقعیتها سرباز زند.
6) استرس پس از سانحه – Post-Traumatic-Stress-Symptoms
کودکی که تجربه یک اتفاق استرسزای شدید دارد (برای مثال زلزله یا تجاوز) ممکن است دوباره همان حالات (بوها، تصاویر، احساسات و صداها) را تجربه کند. این بازگشتها به حادثه برای او بسیار سخت و آزاردهنده است. حتی ممکن است واکنشهای بدنی به این موضوع داشته باشد. ویژگیهای همچون وحشتزدگی، از جا پریدن، بیشاز حد هشیار بودن، تحریکپذیری و عصبانیت، اجتناب از موقعیتهایی که فرد را به یاد آن تجربه میاندازد از جمله برخی از این ویژگیهاست. ممکن است احساس عذاب وجدان، احساس گناه، خجالت یا ترس را دائماً تجربه کند. همچنین این بازگشتها بر وضعیت زندگی تحصیلی، عاطفی و شغلی فرد اثرگذار بوده است.
7) اضطراب جدایی – Separation-Anxiety-Disorder
اغلب کودکان در هنگام جدایی از والدین یا مراقب خود تا حدی احساس نگرانی دارند. اما این احساس زمانی اختلال محسوب میشود که نگرانیها منجر به وحشتزدگی شدید و هراس ناگهانی در کودک شوند. کودک در هنگام جدایی مشکلات جسمانی (مانند انقباض عضلانی، تنگی نفس، مشکلات قلبی و تعریق)، بیقراری و اضطراب و ناتوانی در آرام کردن خود دارد. زمان زیادی را صرف آماده کردن خود برای موقعیتهای جدایی میکند و معمولاً سریعاً خود را به خانه میرساند. هنگام دوری از خانه و خانواده افکار منفی مانند گم شدن و تصادف دارد. همچنین نمیتواند با آرامش به فعالیت خود به تنهایی بپردازد یا مجبور است حواس خود را از این موضوع پرت کند.
8) اضطراب اجتماعی – Social-Anxiety-Disorder
اضطراب اجتماعی در کودکان میتواند باعث ایجاد هراس، وحشت شدید و عصبی شدن شود. این کودکان از حضور در اجتماعات اجتناب میکنند یا هنگام حضور احساسات منفی (همچون احساس حقارت، دستو پاچلفت بودن و …) تجربه میکنند و معمولاً نمیدانند در چنین موقعیتهایی چه بگویند و رفتار کنند (دستپاچه میشوند). وقتی در این موقعیتها هستند سعی میکنند حواس خود را پرت کنند یا سریعاً به محیط امن خود بازگردند. همچنین ممکن است مشکلاتی همچون تعریق، تپش قلب، مشکلات تنفسی و غش و لرز را تجربه کنند.
9) هراس اختصاصی (فوبیا خاص) – Specific Phobia
نام هراس اختصاصی یا فوبیا اشاره به ترس افراطی و بیدلیل از یک شی یا موقعیت خاص دارد. رانندگی، پرواز، تونل، پل، فضاهای سربسته، حیوانات یا حشرات، ارتفاع، طوفان، آب، خون، سوزن، تزریق، خفگی یا استفراغ تنها بخش کوچکی از فوبیاهای مطرح هستند. افرادی که این ترس شدید و افراطی را نسبت به یک شی دارند نمیتوانند احساسات خود را در حضور آن شی یا موقعیت کنترل کنند. تفاوت ترس معمول با فوبیا در این است که میزان ترس با میزان آسیبرسانی آن شی یا موقعیت همخوان است اما در فوبیا اینگونه نیست. فردی را تصور کنید که با دیدن تصویر مار در تلویزیون تپش قلب و تعریق زیاد را تجربه میکند. این فرد علیرغم اینکه میداند مار هرگز به او آسیب نمیرساند این احساس را تجربه میکند و کنترلی بر آن ندارد. این موضوع میتواند بر عملکرد فرد اثرگذار باشد.
بزرگسال
علاوه بر اختلالات مطرح شده در بالا که برای بزرگسالان نیز صادق است، اختلال پانیک مختص بزرگسالان است.
اختلال پانیک (وحشتزدگی) – Panic-Disorder
احساس ترس و وحشت شدید و ناگهانی همراه با مشکلات جسمی (مثل انقباض عضلانی، تپش قلبی، تعریق، غش و لرزش) میتواند به علت اختلال هول یا پانیک باشد. فرد ممکن است افکاری منفی (مثل مردن، دیوانه شدن، از دست کنترل) در رابطه با شرایط حمله پانیک داشته باشد. و در نتیجه مشکلات خواب و کنترل خود را تجربه کند. فرد در رابطه با مکان و زمان حملههای خود نگران است. ممکن است در موقعیتهایی که احتمال این حملات را بالا میبرد شرکت نکند. یا آن موقعیتها را سریعاً ترک کند. برای کنترل این حملات ممکن است سعی در پرت کردن حواس خود به طرق مختلف از جمله سوء مصرف مواد، دارو و الکل را داشته باشد.
درمانگر
1) نشانگان طیف اوتیسم (درخودماندگی) – Autism-Spectrum-and-Social-Communication-Disorders
عوامل اصلی اختلال اتیسم شامل مشکلات ارتباطی، علایق محدود و رفتارهای کلیشهای است. در سطح شدید این اختلال، فرد نیازمند حمایت زیاد به علت نقص مشکلات ارتباطات اجتماعی است. برای مثال در شروع کردن یک رابطه، نشان دادن واکنش مناسب در یک تعامل اجتماعی و در میزان مهارتهای کلامی و ارتباطی مشکلاتی وجود دارد. همچنین حضور برخی رفتارهای تکراری و کلیشهای (مانند تکان دادن دستها) یادگیری و عملکرد را تحت تأثیر قرار میدهد. حتی تلاش برای حذف این رفتارها منجر به پریشانی و ناراحتی فرد میشود و فرد دوباره به انجام آن فعالیت مبادرت میکند. توجه داشته باشید که اینها عوامل اصلی هستند و اختلالات بخش اتیسم برای تشخیص بسیار پیجیدهتر هستند.
2) نشانگان سلوک – Conduct-Disorder
این اختلال باعث آسیب قابلملاحظه به دیگران به طرق مختلف میشود. از جمله آسیب به حیوانات، بروز خشونت فیزیکی و استفاده از سلاح برای زورگیری، دزدی، به زور وارد شدن به جایی یا تجاوز در سطح نشانگان سلوک شدید تجربه میشود. همچنین در سطح خفیف ممکن است رفتارهایی مانند مانند دروغ گفتن، گریز از مدرسه، بدون اجازه بیرون ماندن بعد از تاریکیهوا، یا قانونشکنی و خرابکاریهای جزئیتر را شامل شود.
3) نشانگان آسیب به خود (غیر از خودکشی) – Non Suicidal Self Injury
تشخیص اختلال آسیب به خود از طریق تعداد این موارد، شدت آسیب (میزان خدمات درمانی لازم) و تعدد روشهای آن مشخص میشود. هر قدر این اعداد بیشتر و شدت آن بیشتر باشد وضعیت فرد به اختلال نزدیکتر است.
4) نشانگان اختلال مقابلهجویانه – Oppositional-Defiant-Disorder
رفتارهای پرخاشگری، لجبازی، آزار دادن دیگران از روی عمد وقتی در چند محیط (مثلاً خانه، مدرسه و یا در حضور همسالان) دائماً تکرار شود به معنی وجود نشانگان اختلال مقابلهجویانه است.
5) نشانگان سایکوز – Psychosis-Symptom
سایکوز از جمله اختلالاتی است که درمانگر باید حضور و شدت نشانگانی مانند توهم، هذیان، گفتار آشفته، رفتارهای روانی-حرکتی غیرطبیعی، نشانههای منفی (بیان عواطف محدود یا بیانگیزگی)، اختلالات شناختی، افسردگی، مانیا (شیدایی) را در فرد بررسی کند.
6) اختلال اضطراب بیماری – Somatic-Symptom-Disorder
در این پرسشنامه منظور از سوماتیک اضطراب و نگرانی درباره بیمار شدن است. در واقع فرد زمان زیادی را صرف نگرانی و انجام آزمایشهای زیاد میکند. میتوان گفت این موضوع روی عملکرد او اثرگذار است.