تحلیل: چگونگی تحول در نظام آموزش مجازی در وزارت آموزش و پرورش در دوران پساکرونا
بررسی تاریخچه ارائه فناوریهای ارتباطی پیشرفته به جامعه دلالت بر آن دارد که با ارائه هر فناوری ارتباطی جدیدی به جامعه موجی از بیمها و امیدها در پی آن پدید آمده است و درحالیکه برخی از مسئولان از تهدید بودن آن یادکردهاند، افراد دیگری از فرصتهای فناوری موردنظر یادکردهاند. گفتمان ایدههای مخالف و موافق فناوریها در غرب سرانجام به این راهبرد انجامیده است که با افزایش و ارتقای بهرهوری شهروندان از فرصتهای فناوریهای ارتباطی پیشرفته، خودبهخود عرصه کاربری نامناسب از این فناوریها تحدید شده، درمجموع بشر قادر به استفاده مثبت از این فناوریها میگردد.
در راستای اندیشه اخیر، حتی کشورهایی که به فیلترینگ اعتقادی ندارند، درصدد بسترسازی فرهنگی برای کاربری مثبت و بهینه از فناوریهای ارتباطی پیشرفته برآمدهاند و در این راستا به انجام مواردی مانند تولید ادبیات فاخر برای فضای مجازی، پاسخ مناسب به برخی از خلأهای اجتماعی موجود (نظیر تهیه پویانماییهای جنسی برای کاربران متقاضی این دست از اطلاعات)، ارتقای سواد رسانهای کاربران (تا جایی که در برخی از کشورهای غربی، بحث اخیر بهصورت یکی از مباحث درسی نظام آموزش عمومی درآمده است).
اطلاعرسانی به اولیا و کاربران، تهیه ابزارهای کنترلکننده (تلفن همراه و اینترنت) برای اولیا، اعمال نظارت (در اتاقهای گپ اینترنتی و مانند آن)، تدوین قوانین منع آسیب کاربران فضای مجازی، تدوین قوانین خاص برای حمایت از کودکان کاربر فضای مجازی، ایجاد خطوط مستقیم برای تماس اضطراری با مسئولان برای ایجاد محیطی امنتر (در اتاقهای گپ اینترنتی و مانند آن)، درجهبندی محتوای رسانهای، تشویق سازمانهای مدنی برای حضور، اعمال نظارت، مداخله و اثرگذاری فعال در فضای مجازی؛ ایجاد صندوق حمایت از مراکز پژوهش در حوزه رسانههای نوین جهت ارائه خدمات و به اشتراک نهادن دانش، منابع و امکانات موردنیاز پژوهشگران؛ ایجاد کتابخانه، موزه و محصولات علمی جهت فضای مجازی و بهکارگیری مؤسسات خصوصی برای ارائه محصولات جهان مجازی با استانداردهای دولتی به جامعه دستزدهاند.
اما برخلاف تجربه بشری پیشگفته، اولیای فرهنگی ایران در مواجهه با فناوریهای ارتباطی پیشرفته، بهصرف آنکه امکان کاربری نامناسب از این فناوریها وجود دارد، بهطور عمده با دیده نفی و انکار با این فناوریها برخورد کردهاند و روند ممنوعیت کاربری از ویدیو در اوایل انقلاب، به روند ممنوعیت کاربری از ماهواره و برخی از شبکههای اجتماعی تلفن همراه انجامیده است، حال آنکه برخلاف تصور اولیای فرهنگی کشور، فناوریها انتخاب نبوده، تحمیل هستند و در شرایط اخیر باید برای کاهش آسیب فناوریها و افزایش فرصتهای آنها، با استفاده از تجربه بشری، دست به بسترسازی فرهنگی برای کاربری کاربران از آن زد.
مضاف بر این، گره خوردن برخی از خلأهای اجتماعی با فضای مجازی در ایران از سویی و عدم توجه به برخی از فرآیندهای اجتماعی موجود در جامعه، نظیر شکلگیری نوعی از مقاومت منفی در برابر مسئولان و اولیای فرهنگی از سوی مردم، کار را به آنجا کشانده است که سردرگمی مواجهه مسئولان با فضای مجازی در کشور به متجاوز از دو دهه (از آغاز بحث ماهواره در سال 1373 در مجلس تا حال حاضر) برسد.
انعکاس مستقیم سردرگمی اولیای فرهنگی نظام در مواجهه با فضای مجازی را میتوان مستقیماً در نظام آموزش عمومی کشور و خانوادهها، ملاحظه کرد. به این معنا که به سبب علایق گسترده کودکان به پدیده نو، جذاب و متنوع فناوریهای ارتباطی پیشرفته، آنان بهشدت متوجه فضای مجازی گردیدهاند، اما اولیای آموزش و پرورش با مخالفت با ورود تلفن همراه به مدارس (و به شکل خفیفتری تبلت و رایانه)، در عمل در برابر فناوریهای ارتباطی پیشرفته موضع گرفته، همین تخالفورزی، امکان بسترسازی فرهنگی جهت کاربری از فناوریهای ارتباطی جدید در آموزش عمومی را از آموزش و پرورش سلب کرده، بهجای فرصت سازی در این جهت، کار را به فرصت سوزی تبدیل کردهاند.
سردرگمی که از آن در ارتباط با مسئولان فرهنگی و آموزشی کودکان، از آن یاد شد، به سهم خود در خانوادهها نیز مؤثر واقع آمده، به سردرگمی نسبی آنان انجامیده است. به این معنا که در مرتبه نخست اهمیت به دلیل مشغله زیاد اولیا و در مرتبه بعد به سبب آشنایی اندک آنان با فضای مجازی و سرانجام به سبب عدم بسترسازی فرهنگی لازم در سطح جامعه درباره فناوریهای ارتباطی پیشرفته، اولیای کودکان، کودکان تصویر مناسب و درستی از فضای مجازی و فرازوفرودهای آن ندارند، ازاینرو اولیا نهتنها در غالب موارد چندین گام عقبتر از فرزندان خود در زمینه فضای مجازی قرار دارند، بلکه در مواجهه با فضای اخیر دچار تشتت هستند تا جایی که بررسی مواضع اولیا در کاربری فرزندان از فناوریهای ارتباطی پیشرفته دلالت بر آن دارد که خطمشی اولیا در این جهت، گاه تا 180 درجه با یکدیگر تفاوت دارد.
بررسی الگوواره قدیم و جدید آموزش و پرورش در دوران کرونا و پساکرونا
الگوواره یا الگوی گذشتهنگر، یا همان الگوواره رایج آموزش و پرورش در کشورهای توسعهنیافته، بر پیشفرضهایی مبتنی است که طراحان آن در طول سالیان سال، بدون هیچ دقتی، با فرض گرفتن آنها، نظامی از آموزش و پرورش را ساختهاند که در حال حاضر به دلایل مختلف و متعدد ناکارآمد جلوه میکند. برای اصلاح این الگوی ناکارآمد، ابتدا باید پیشفرضهای نهفته یا آشکار آن را استخراج و پسازآن با بررسی انتقادی این پیشفرضها و جایگزین ساختن اصولی جدید، به خلق نظام آموزش و پرورشی کارآمد و متناسب با شرایط اجتماعی جدید اقدام کرد.
پیشفرضهای الگوواره گذشتهنگر یا رایج آموزش و پرورش:
برخی از پیشفرضهای الگوواره گذشتهنگر یا رایج آموزش و پرورش که بهمرورزمان مورد مناقشه قرار گرفت و تجدیدنظر در مورد آنها ضروری قلمداد شد، عبارتاند از:
- علم و معرفت تقریباً معادل اطلاعات است. نتیجه آنکه اگر کسی اطلاعاتِ حاضر و آماده را از معلم دریافت کرد و آنها را به خاطر سپرد، صاحب علم و معرفت خواهد شد.
- کودکان نیازی به تأمّل در مورد مطالب آموزشی ندارند؛ چراکه قبلاً بزرگان تأمل و تفکراتِ لازم در مورد این مطالب را به عمل آوردهاند.
- کودکان نهتنها نیازی به تحقیق و تأمل در امور جهان ندارند، بلکه آنها اساساً نمیتوانند و نباید خودشان برای خودشان فکر کنند. در این الگوواره تحقیق و کندوکاو در امور جهان تنها از عهدهٔ کسانی برمیآید که سالهای آخر دانشگاه را میگذرانند.
- کودکان نهتنها علاقهای به پرداختن به مسائل انتزاعی ندارند، بلکه آنها اصولاً قادر نیستند با مفاهیم انتزاعی و قالبهای استدلالی سروکار داشته باشند.
- هدف آموزش و پرورش ، انتقال عادات، تجارب و آموختههای نسل قبل به نسل جدید است.
- مطالب آموزشی، ازآنرو که «درست»، «قطعی» و یا «نتایج اثباتشدهٔ علوم و تجربیات» تلقی میشوند، باید به دانش آموزان تحمیل شوند.
- شاگردان در جریان آنچه یاد میگیرند، نقش مؤثری ندارند.
- برای حل مسائل حاضر، حل مسائل گذشته باید مورد توجه قرار گیرد.
آغاز تحولات در نظریههای تعلیم و تربیت و ظهور الگوی تأملی:
عصر روشنگری موجب پیدایش احساس نیاز شدید به اصلاحات در نظام تعلیم و تربیتی برای پاسخگویی به مسائل اجتماعی جدید شد؛ بهطور مثال، مونتنی خواستار آموزشِ داوری و قضاوت در امور، به دانشآموزان شد. کانت نیز با اشاره به آنچه او از آن تحت عنوان «تمرین کندوکاو فلسفی» طرفداری میکرد، در طراحی الگوی تأمّلی سهیم بود؛ اما ظاهراً در آن مقطع زمانی کسی نمیدانست که این اصلاحات چگونه باید در نظام آموزشوپرورش عملی گردد.
بر همین اساس، در عمل تا آخر قرن نوزدهم تلاشهای بسیار اندکی برای تغییر الگوواره تعلیم و تربیتی به عمل آمد و توفیقات اندکی نیز در این زمینه به دست آمد که به کودکان کمک کند تا بهجای آنکه حرفهای بزرگترهایشان را طوطیوار حفظ و تکرار کنند، خودشان برای خودشان فکر کنند؛ بنابراین، چنین مباحثی تا حد زیادی در آن مقطع زمانی به دست فراموشی سپرده شد. تنها با آغاز قرن بیستم، بهویژه در نیمهٔ اول این قرن بود که مربیانی همچون جان دیویی، ساختن چارچوب الگوی تأمّلی جدید را در دستور کار خود قرار دادند. البته مربیان دیگری ـ همچون دورکیم، گودمن و هربرت مید هم بودند که از علوم اجتماعی یا منطق الهام گرفتند و تحت تأثیر این دو علم، خواستار اصول، ملاکها و موازین جدیدی برای آموزش و پرورش شدند و نهایتاً این تلاشها به صورتبندی الگوی تأمّلی تعلیم و تربیت منجر شد.
الگوواره جدید:
برخی از اصول الگوواره جدید فلسفهٔ تعلیم و تربیت که متناسب با شرایط اجتماعی و نیازهای مربوط به آن پدید آمده است را میتوان به شرح زیر بیان کرد:
- – معرفت، چیزی بیشتر از اطلاعات است. بهبیاندیگر، اهمیت پردازش اطلاعات و کسب توانایی این کار، بیش از خود اطلاعات است.
- – کودکان قادرند از سنین 7 الی 9 سالگی بهتدریج با مفاهیم انتزاعی، همچون «دوستی»، «خوبی»، «درستی» و قالبهای استدلالی سروکار داشته باشند. کودکان میتوانند و باید حتیالامکان برای خودشان فکر کنند.
- – کودکان برای اینکه بتوانند در آینده مستقلانه روی پای خود بایستند، نیازمند یادگیری قضاوت، داوری، تمییز و استدلالاند؛ بهبیاندیگر، کودکان، بهمنظور ایفای نقش ارزشمند در آیندهٔ جامعهٔ خود، باید به تأمّل و سایر مهارتهای فکری عادت کنند.
- – هدف آموزش و پرورش، آموزش دیدگاهی خاص به دانشآموزان نیست، بلکه رساندن آنها به استقلال فکری در دوران آموزش است. هدف آموزش و پرورش در الگوواره جدید، بهکاراندازی نیروهای تشخیص [تمیز]، انتقاد، پردازش اطلاعات و… است که یادگیرندگان را قادر میسازد مسئولانه دربارهٔ نظرات گوناگون داوری کنند؛ بهبیاندیگر، همانطور که سقراط کار خود را نه زاییدن فکر بلکه زایاندن فکر میدانست، آموزش و پرورش جدید نیز باید بکوشد تا با تقویت تفکر انتقادی، تفکر خلاق و تفکر مراقبتی و آموزش مهارتهای مختلف فکری، به دانشآموزان کمک کند تا خودشان در پی دادهها باشند، آنها را پردازش کنند و به حل مسائل و اخذ تصمیم نائل گردند.
- – فرآیند شناخت، بیش از یک بعد دارد؛ بهبیاندیگر، فرآیند شناخت مستقل از اموری همچون عاطفه، هیجان، علاقه و تخیل نیست.
- – اگر مسائل انتزاعی موردعلاقهٔ کودکان در قالبهای مناسب به آنها عرضه شود، کودکان موضوع را با علاقه پیگیر خواهند شد.
- – آموزش و پرورش یک کندوکاو یا تحقیق است و در این کندوکاو، کودکان باید همچون دانشمندان بهصورت گروهی کار کنند؛ چراکه کار پژوهشی و تحقیقی کلاً مبتنی بر مشارکت و همکاری است. بهبیاندیگر، آموزش مهارتهای زبانی و فکری تنها در جمع ممکن است؛ چراکه اصولاً زبان و تفکر ویژگی جمعی دارند.
لذا نقش مهارتآموزی با انتخاب هر یک از دو الگوواره قدیم و جدید در شرایط کرونا و پساکرونا، راهکارهای متفاوتی را برای توانمندسازی کودکان در شرایط کنونی رقم خواهد زد، بدیهی است دوران کرونا فضای انتقالی از کرونا را تا حدودی مهیا کرد و لازم است پس از ورود به دوره پساکرونا الگوواره جدید رویکرد حاکم در وزارت آموزشوپرورش و کشور شود.
باور نداشتن به آنچه داریم!
در ایران ما حداقلها را داریم ولی طرز استفاده از آن را بلد نیستیم. مثلاً مطالعهای داریم که در سال ۱۳۹۶ روی کودکان ۳-۵ سال در کشور انجامشده که طبق آن، %۶۵ کودکان ۳-۵ سال کشور دارای تلفن همراه و یا تبلت هستند. این عدد کم نیست؛ همچنین یک ارزیابی از کسانی که وارد توییتر میشوند انجام شد که چند نفر از اینها که وارد توییتر میشوند میدانند که لانچر چیست؟ فقط 8%.
شما وقتی ویندوز یا گوگل را نصب میکنید، میتوانید یک تیک بزنید که وقتی کودکتان وارد این برنامه شد نتواند داخل برخی وبگاهها شود. این چیز پیچیدهای هم نیست ولی همینکه باید این یک تیک بخورد را خیلیها نمیدانند. به نظر شبکه ارتباط و نرمافزار داریم ولی همین مقدار را هم استفاده نمیکنیم.
سابقه آموزش و پرورش در بهکارگیری فناوری ارتباطات و اطلاعات
متأسفانه ۲-۳ اتفاق در آموزش و پرورش افتاده است. اول اینکه مطالعهای نشان میدهد که %۸۰ چیزی که به کودکان، آموزش میدهیم اصلاً به دردشان در زندگی روزمره نمیخورد.
دوم اینکه متأسفانه وقتی موضوع هوشمند سازی مدارس مطرح شد آموزش و پرورش ما داشتن یک وایت برد الکترونیکی و چند دستگاه رایانه هوشمند سازی میدانست. شما اسناد مالزی را نگاه کنید. از بودجه اختصاصی میتوانید بفهمید که آنها چهکاری انجام دادند؟ آنها حدود ۳۰-%۴۰ بودجه را برای تربیت معلمها، ۳۰-%۴۰ بودجه را برای محتوا و فقط در حدود %2۰ بودجه را به ابزار یعنی رایانه اختصاص دادند.
درحالیکه ما %۱۰۰ بودجه را برای ابزار گذاشتیم و تربیت معلم، محتوا و … را فراموش کردیم؛ و نتیجهاش این شد که امروزه خود آموزشوپرورشیها میگویند که مدارس هوشمند ما قبرستان تجهیزات هستند. متأسفانه رویکرد هماهنگ با فناوری اطلاعات در آموزشوپرورش نیست. مثلاً میگوید ورود تلفن همراه به مدرسه ممنوع است؛ یعنی کاری کرده که کودکان، منافق، تربیت شوند. همه با خود، تلفن همراه میبرند ولی میگویند همراهمان نیست!
یعنی بهجای اینکه به بچهها آموزش بدهند که گوشی خود را به مدرسه بیاورند و در راستای هوشمندسازی از آن استفاده کنند و بهاینترتیب به تجهیزات مدرسه کمک کنند، آن را تحریم میکنند.
حتی امروز، یک سری وسایل درست شده که شما با اضافه کردن به تلفن همراه میتوانید یک آزمایشگاه داشته باشید مثلاً میکروسکوپ و … .
رویکرد باید عوض شود. این باور توانستن، به نظر من مهمترین چیز هست که فکر میکنیم هنوز هم بسیاری از مردم باور نمیکنند که میتوانند. کرونا مجبور کرده بپذیریم استفاده از تلفن همراه، استفاده از شبکههای اجتماعی، امکان استفاده از فناوری ارتباطات و اطلاعات برای آموزش و الیآخر.
راهکارهای فعالتر شدن بخش خصوصی
بخش خصوصی ما زمانی میتواند فعال شود که بتوانیم مجوززدایی کنیم. چون قانون اساسی ما نگفته برای هر کاری بیا مجوز بگیر! گفته شما به هر کاری میتوانید دست بزنید جز آنجایی که قانون منع کرده است.
ما باید بهجای گرفتن مجوز، ریلگذاری یا همان ضابطهگذاری کنیم.
تحریم داخلی
تحریم خارجی هرچه سفتتر بشود ما بهتر میتوانیم کمربند خود را محکم کنیم. ولی تحریم داخلی اتفاقاً برای خودمان بیشتر محدودیت ایجاد میکند. باعث میشود خودمان را از دنیای فناوری دور نگهداریم. نمونهاش رفتاری که وزارت آموزش و پرورش در مورداستفاده از تلفن همراه در مدرسه میکند بهعنوان ضد توسعه و پیشرفت است.
فیلتر کردن که همه جای دنیا دارد اتفاق میافتد نسبت و اصولش فرق دارد. از یک بعدی به نظر فیلتر لازم هست. در پالایش کردن (معادل فارسی فیلتر) هرکسی برای خودش یک اصولی دارد و متناسب با آن اصول این پالایش باید اتفاق بیافتد اما در اصولمان یک مقدار باید دقت کنیم که افراطوتفریط نکنیم.
الآن شبکه اجتماعی از همان افراطوتفریطهاست. در قوانین آمریکا برای خودشان کودکان زیر 15 سال اجازه ندارد وارد اینستاگرام شود. برای ایرانیها گفته کودکان ۱۳ سال به بالا میتواند وارد شود و برای بعضی کشورها گفته ۱۴ سال.
یک بخشی از این برمیگردد به مسائل فرهنگی، یک بخشی هم برمیگردد به قوانین. چرا میگوید ۱۳ سال برای ایرانی. نه به این دلیل که با ایرانی مخالف است. بلکه به این دلیل که میگوید وقتی در ایران ۹ ساله میتواند ازدواج کند اینگونه برداشت میکند.
شبکه ملی اطلاعات و پیشنهاد برای وزارت آموزش و پرورش برای پس از پساکرونا
برای پاسخ به نیازهای آموزشوپرورش در فراگیر کردن کاربرد فناوری اطلاعات برای توسعه حوزههای آموزشی و پرورشی و اداری متناسب با زیرساختهای موجود و قابلدسترس شبکه ملی اطلاعات، پیشنهادهای زیر مطرح است:
ایجاد شبکه اختصاصی، استفاده از پردازش ابری، توسعه مهارتهای یاددهی و یادگیری معلمان با کمک فناوری، کمک به بهبود فرآیند ارزشیابی و ارزیابی دانشآموزان
۱) استفاده از پردازش مِهی:
همانطور که مستحضرید عمده فعالیتها و تعاملات و فعالیتهای آموزشی برخط و نیز خدمات قابلدسترس برای کارمندان و خانوادههای دانشآموزان یک مدرسه، در سطح همان مدرسه (دستکم در گام اولیه) موردنیاز است. حجم این نوع محتوا و خدمات دستکم 80 درصد نیازهای هر مدرسه را تشکیل میدهد این مهم حتی در حوزههای آموزشی نیز معنادار است. چراکه تفاوت پایههای تحصیلی، پیشرفت در فرآیند آموزش هر پایه در مدارس نقاط مختلف کشور (هرچند تا حدودی یکسان است) و حتی تفاوتهای فرهنگی (در ارائه مثالهای ملموس برای هر خطه اقلیمی، قومی و فرهنگی) باعث تفاوت در نیازهای محتوایی این مدارس میشود.
به نظر میرسد در چنین شرایطی استفاده از نسل جدید پردازش –پردازش مِهی- میتواند راهحل مناسبتری برای ارائه خدمات و محتوای موردنیاز مدارس باشد. بهکارگیری این روش ضمن ایجاد یکپارچگی و فراگیری موردنیاز برای پردازش همه دادگان حاصل از مدارس امکان آن را فراهم میکند تا با توزیع بار پردازشی و تبادل در سطح مدارس از افزونگی بیدلیل و هدر رفت منابع شبکه (مانند مراکز داده و مراکز عملیات شبکه) تا حدود زیادی کاسته شود و سطح تماس و اتصال مدارس با باقیمانده بارِ در حال تبادل، بهبود کیفی بسیاری پیدا کند.
البته بدیهی است در انجام این مهم تصحیح نرمافزارهای در حال استفاده و تغییر در لایههای معماری موجود برای پردازش متناسب با این الگوی عملیاتی، بهصورت خودکار اتفاق خواهد افتاد. ناگفته نماند در این شرایط، محتوایی که نیازِ بهروزرسانی آن بلادرنگ نباشد نیز، در ساعات شب (که بار ترافیکی شبکه کمتر بوده و از سوی اغلب خدمتدهندههای اینترنت کشور رایگان است) تبادل خواهد شد.
۲) ایجاد شبکه اختصاصی ابری آموزشوپرورش بر بستر شبکه ملی اطلاعات:
باید اذعان داشت که شبکه ملی اطلاعات یک شبکه سیمی مستقل نیست، بلکه مجموعه ارتباطات زیرساخت، مخابرات، اپراتورها و… شبکه ملی اطلاعات را تشکیل میدهند. لذا با استفاده از فناوریهایی مانند MPLS (و برچسبزنی اختصاصی) ضمن حفظ امنیت دادههای در حال تبادل، نیاز به بار اضافه درون شبکه یا ایجاد یک شبکه موازی را منتفی میشود. نتیجه آنکه ایجاد یک شبکه دیگر در درون و یا بهموازات شبکه ملی اطلاعات (مشابه شبکه علمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) برای آموزشوپرورش توصیه نمیشود و مقرونبهصرفه اقتصادی نیست.
در صورت پذیرش الگوی پیشگفته، مدیریت دسترسی و ارائه خدمات (مدیریت نوع و سطح دسترسی کاربران با حفظ امکان مدیریت متمرکز) در سطح مدارس توزیعشده و نگرانیها از بابت اتصال مدارس به شبکه ملی اطلاعات تا حدود زیادی از بین خواهد رفت. این اتصال بهواسطه امن بودن و پایداری میتواند متضمن ارائه محتوا و خدمات همیشگی باشد. برای پشتیبانی از منابع ذخیره محتوا و نیز مراکز پشتیبانی تبادل محتوا و خدمت نیز میتوان از 18 مرکز داده استانی سازمان فناوری اطلاعات ایران در قالب شبکه تبادل محتوا بهره گرفت. این مراکز بهصورت پیشفرض به نقاط تبادل اینترنت کشوری متصل هستند یا در حال متصل شدن میباشند.
از سویی دیگر دانشآموزان و اولیاء آنها و بهویژه مدارس، به دنبال صرف هزینه کمتر و مقرونبهصرفه برای دسترسی به محتوای داخلی و بینالمللی هستند. در همین راستا و تشویق کاربران به تولید، انتشار و استفاده از منابع داخلی محتوایی، سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی، هزینه ترافیک و ارتباط با درگاههای داخلی را %50 تعرفه عادی اینترنت تعیین کرده است. میتوان از ظرفیت این مصوبه بهره گرفت و یا با ارائه یک مصوبه جدید و یا هماهنگی با خدمت دهندههای اینترنتی امکان ارائه تعرفه ترجیحی بهتر (تا آستانه رایگان برای برخی خدمات) برای مدارس و دانشآموزان و حتی اولیاء در اتصال به درگاههای معرفیشده از طرف وزارت آموزشوپرورش شرایط مناسبتر و جذابتری برای این ارتباط مهیا کرد.
با این الگو ایجاد شبکه اختصاصی ابری آموزشوپرورش بر بستر شبکه ملی اطلاعات بهسرعت و با هزینه قابلقبول تحققیافتنی است.
۳) بهکارگیری فناوری در تغییر الگوی یاددهی و یادگیری:
سالها پیش الگوها و روشهای فعال یاددهی و یادگیری معطوف توجه به ابزارهای محدود موجود در کلاسهای سنتی بود. امروز و با فراگیری فناوری در سطوح مختلف زندگی، حتی ابزارهای شناختهشده دیروز مانند تلویزیون نیز، کارکردی متفاوت پیداکردهاند و شیوه بیانی چندرسانهای و دو یا چند سویه پیداکردهاند. تصویری شدن شیوه بیانی محتوا، حرکت به سمت واقعیت افزوده و مجازی، تلویزیون تعاملی و ورود ابزارهای نوین به شئون زندگی کاربران (اعم از معلمان و دانشآموزان) همگی ما را بر آن میدارد که شیوههای یاددهی و یادگیری را بازنگری کنیم. این ابزارها با هزینههایی بهمراتب کمتر از تجهیزات دیروزی برای هوشمند سازی مدارس و با استفاده از توان داخلی میتوانند به دورترین نقاط کشور نیز آموزشهایی ماندگار و عمیق هدیه کنند.
تعداد زیادی از معلمان به دلایل مختلف ازجمله دغدغههای معیشتی، دوری از مراکز شهری اصلی و یا حتی روزمرگیها و مشکلات زندگی شهری امروز از آموزشهای واقعی و دائمی ضمن خدمت محروماند. چهبسا برخی از آنان بهواسطه خجالت نتوانند در این دورهها شرکت کنند و یا بهره کافی را از دورههای موجود داشته باشند. به کمک فناوریهای نوین یادشده میتوان با هزینهای بهمراتب کمتر از هزینههای موجود این آموزشها را به درون مدارس یا حتی منازل معلمان برد.
۴) استفاده از ظرفیت مشارکت با بخش خصوصی:
متأسفانه یا خوشبختانه بر اساس قوانین موجود آموزشوپرورش رأساً نمیتواند به دریافت وجه در قبال خدمات آموزشی اقدام کند. این در حالی است که عموم خانوادههای ایرانی آمادگی دارند تا برای آموزش باکیفیت بهتر هزینههای مربوطه را نیز تقبل کنند. میتوان انجام این کار را با ارائه خدمات کمکآموزشی مناسب و تحت نظارت به بخش خصوصی محول کرد. شایانذکر است با ایجاد سازوکارهای مناسب میتوان شرایط اهدای ابزارهای لازم به مدارس و دانشآموزان مناطق محروم و نیازمند را نیز در چنین شرایطی فراهم آورد. در صورت مشارکت با بخش خصوصی شرایطی فراهم خواهد شد تا هم کیفیت محتوا و خدمات در حال عرضه افزایش چشمگیری داشته باشد و هم امکان درآمدزایی برای هزینه در بخشهای موردنیاز برای آموزشوپرورش مهیا شود.
۵) شیوههای نوین ارزشیابی و ارزیابی:
تغییر رویکردهای یاددهی و یادگیری و نیز برنامهها و اهداف نظام یادگیری، همگی سازوکار متناسب خود را برای نظام ارزیابی طلب میکند. در سایه چنین نگرشی نظام ارزشگذاری نیز باید تغییر کند. یکی از اهداف نظام ارزیابی توصیفی نیز همین جایگزینی مهارتآموزی بهجای حفظ مطالب آموزشی بوده است؛ اما این شیوه ارزیابی زمانی میتواند کارآمد باشد که نگرش مجریان و والدین، ابزارها و شیوههای این ارزیابی نیز متناسب با ارزشگذاریهای صورت گرفته تغییر کند. برای این مهم نیز فناوری اطلاعات کارکردهای متناسبی را ارائه کرده است و میتوان مبتنی بر همین راهحلهای موجود در کشور به تصحیح آن همت گمارد.
کلام آخر: همزمان با کرونا و دوران پساکرونا چهکار میتوان کرد؟
- – به بخش خصوصی هم اجازه بدهند تا خدماتی مانند سامانه شاد را به مدارس عرضه کنند و فضا را رقابتی کنند.
- – سامانه ماهوارهای را برای انتقال محتوا تدارک ببینند.
- – آموزش معلمان را در اولویت قرار دهند.
- – سامانههای تولید محتوا برای معلمان ایجاد کنند مانند سامانه موزابوک مجارستان
- – بخشی از محتوای دروس را در شرایط غیرکرونایی در فضای مجازی ارائه دهند.
- – مجوز ورود تبلت دانشآموزی را صادر کنند.
- – ارزیابیهای برخی دروس را بهصورت برخط برگزار کنند.
- – در بسط و گسترش رویکرد یادگیری معکوس بکوشند و بستر آن را فراهم کنند.
- – برخی از کتابهای درسی را بهصورت الکترونیکی تولید و در اختیار دانش آموزان قرار دهند.
- – امکان یادگیری مشارکتی را برای دانش آموزان در فضای مجازی فراهم کنند.
- – آموزش والدین، مربیان و معلمان را در فضای مجازی دنبال کنند.
- – منابع لازم را بهصورت چندرسانهای و با کمک فناوریهای نوین در اختیار سه گروه اصلی قرار دهند (معلم و مدیر، دانشآموز و خانواده)
- – بستر اینترنت را به مناطق محروم توسعه دهند البته اگر سامانه اختصاصی ماهوارهای ایجاد شود بهتر است.
- …
و موارد مشابه که دلسوزان اضافه کنند.
جدول: وضعیت موجود زیستبوم فناوری اطلاعات در آموزش مجازی
ردیف | مؤلفه کلان | عناصر زیستبوم | نمونه |
---|---|---|---|
1 | مخاطب | کودک و نوجوان | 1,2 میلیون مشترک فعال (50% ابتدایی) پوشش 6-18 سال قشر متوسط |
2 | اولیاء خانه و مدرسه | خرید توسط پدر یا مادر اعمال کنترل روی سیمکارت با لیست سفید و والدین و در بقیه موارد تنها توسط والدین | |
3 | واسط کاربر | واسط کاربری | همه گوشیهای هوشمند (گوشی خاص در آینده) نارتَب (تبلت 8 اینچ جیالایکس) با سامانه عامل انارستان (قرارداد ساخت 40000 دستگاه) |
4 | تولیدکنندگان واسط کاربری | جیالایکس (سوله مستقل برای تولید نارتَب ایجاد کرده است) ماد ایران | |
5 | واسط ارتباط | واسط ارتباطی | سیمکارت 2 اپراتور ADSL در تهران |
6 | ارائهدهندگان خدمات ارتباطی | MVNO امین که با رایتل کار میکند. همراه اول (سیمکارت انارستان) مخابرات استان تهران اجراشده است. با مخابرات البرز و آسیاتک در حال مذاکره هستند. | |
7 | عرضه خدمت محتوایی | سکوی خدمات محتوایی | سکوی ارائه خدمات ارزشافزوده صوتی (IVR) برای مشاوره و … نارکت (فروشگاه محتوایی حاوی 10000 عنوان محلی، ویدئو و …) سکوی آنلاین گیم توتک (سکوی پخش ویدئوی درخواستی VoD) حاوی 3000 کارتون و سریال مشابه فیلیمو App باشگاه مادران |
8 | عرضهکنندگان خدمات محتوایی | شرکت توسعه مدیریت راهبردی امین (انارستان) 9000 نماینده فروش در سطح کشور | |
9 | عرضه برنامک محتوایی | برنامک محتوایی | بازی آنلاین بسته گیمرها در حال مذاکره با پیامرسان سروش برای افزودن |
10 | توسعهدهندگان برنامک محتوایی | بخشی از 302 ناشر و توسعهدهنده App | |
11 | محتوای مجازی | محتوای مجازی سالم | متن (کتاب، مجله، پیام و …) صوت ویدئو |
12 | تأمینکنندگان محتوای مجازی سالم | بخشی از 302 ناشر و توسعهدهنده App | |
13 | تأمین اطمینان و اعتماد | تأمینکنندگان اطمینان و اعتماد | توسط انارستان دریافت بازخورد از والدین |
14 | تأمین پایداری | تأمینکنندگان پایداری کسبوکار و اقتصاد زیستبوم فناوری اطلاعات | خودتنظیمی (تفاهم روی مقررات و تعرفه) |
15 | تنظیم روابط | تنظیمکنندگان روابط بین عناصر زیستبوم فناوری اطلاعات | با اپراتورهای مخابراتی با ناشرین (انواع حالات سرمایهگذاری مشترک) |
به قلم: مهندس خسرو سلجوقی، کارآفرین اجتماعی