آزمون سرسختی روانشناختی نوجوانان (AHS)
سرسختی روانشناختی
سرسختی به میزان توانمند بودن فرد هنگام رویارویی با مشکلات را میگویند.
شواهد نشان میدهد سرسختی سلامت روانی فرد را افزایش میدهد و از فرد در برابر احتمال ابتلا به اضطراب یا افسردگی محافظت میکند. معمولاً افراد سرسخت میتوانند رویدادهای استرسزا را راحتتر پشت سر بگذارند و سلامت جسمی و روانی خود را حفظ کنند. ازاینرو سرسختی میتواند بهزیستی روانشناختی فرد را افزایش دهد.
سرسختی در امر تحصیل هم بسیار مؤثر عمل میکند. تحقیقات نشان میدهد دانش آموزان با سرسختی بالا، فعالیتهای تحصیلی خود را بهعنوان چیزی جالب و هیجانانگیز درک میکنند. این فعالیتها به انتخاب شخصی آنها تبدیل میشود. انگیزهی زیادی برای یادگیری و تحمل سختیهای آن دارند.
دانشآموزان با سرسختی بالا میتوانند بر مشکلات غلبه کنند نه اینکه از آنها اجتناب کنند. ازاینرو استرس کمتری متحمل میشوند و خواستههای استرسزای تحصیلی را به فرصتهایی برای رشد و توسعه تبدیل میکنند. درحالیکه سرسختی تحصیلی پایین در دانشآموزان با علائم افسردگی، اضطراب و پریشانی روانی همراه است. این وضعیت بهتدریج دانش آموزان را به سمت کاهش عملکرد سوق میدهد، بهطوریکه درنهایت احتمال ترک تحصیل را افزایش میدهد.
ازاینرو سرسختی در رسیدن به موفقیت تحصیلی بسیار مهم است. یکی از آزمونهای معتبر برای سنجش سرسختی در نوجوانان پرسشنامهی سرسختی نوجوانان AHS است.
آزمون سرسختی روانشناختی نوجوانان
آزمون سرسختی نوجوانان (AHS)
این آزمون توسط کوباسا و همکاران در سال ۱۹۸۹ طراحی شده است. در ابتدا نام آزمون پیمایش عقاید شخصی (PVS) بود که براي سنجش سرسختی بزرگسالان شاغل سـاخته شـده بـود. سپس شریفی و همکاران (۱۳۸۴) با ایحاد تغییراتی در این آزمون و تغییر شکل برخی مادهها و حذف پنج ماده، این مقیاس را تبدیل به پرسشنامهی سرسختی نوجوانان (AHS) کردند. اعتبار و پایایی این آزمون توسط شریفی و همکاران (۱۳۸۴) و بشارت (۱۳۸۶) مطلوب گزارش شده است. بنابراین میتواند در جامعهی ایرانی مورداستفاده قرار بگیرد.
ابعاد سازندهی آزمون سرسختی نوجوانان
۱. تعهد
تعهد داشتن هدف و جهت در زندگی است. افراد متعهد فعالیتهای زندگی را ارزشمند و بامعنا میدانند.
کسی که ویژگی تعهد را دارد، به کاری که انجام میدهد دلبستگی پیدا میکند و آن را جالب و مهم میداند. بهعبارتدیگر، تعهد بهعنوان یک سیستم اعتقادی باعث میشود فرد از رویدادهای دشوار زندگی احساس خطر نکند. تعهد باعث میشود فرد ارزشها، اهداف و اولویتهای زندگی را بشناسد. همچنین تهدیدی که موقعیتهای خاص به وجود میآورند را درست ارزیابی کند. بهعبارتدیگر، روابط افراد متعهد با خود و محیطشان فعالانه است و نه منفعلانه. احساس تعهد درواقع نقطه مقابل «بیگانگی» است. افراد متعهد در فعالیتهای زندگی خود درگیر هستند. بهعبارتدیگر، این افراد با بسیاری از جنبههای زندگی خود مانند کار، تحصیل، خانواده و روابط بین فردی کاملاً یکپارچه هستند. آنها مشکلات را نادیده یا دستکم نمیگیرند و در عوض فعالانه با آنها مقابله میکنند و سعی میکنند آنها را حل کنند.
۲. کنترل
کنترل به این معناست که تجربیات زندگی را میتوان پیشبینی و کنترل کرد.
فردی که کنترل بالایی دارد معتقد است که سرنوشتش در دستان خودش است و بهگونهای رفتار میکند که بتواند بر رویدادهای مختلف زندگیاش تأثیر بگذارد. اینگونه افراد باور دارند که میتوانند با استفاده از دانش، مهارت و قدرت انتخاب خود رویدادهای زندگی را پیشبینی و کنترل کنند. درنتیجه در مواجهه با مشکلات بر مسئولیت خود بیش از دیگران تأکید میکنند. بهعبارتدیگر، افرادی که کنترل بالایی دارند در برابر نیروهای خارجی ناتوان نیستند بلکه سعی میکنند بر آنها غلبه کنند و زندگی را طبق میل خود جلو ببرند. آنها اصرار زیادی بر مسئولیت خود در قبال زندگی دارند. و احساس میکنند که میتوانند بهطور مستقل بدون راهنمایی دیگران عمل کنند. همچنین پیشرفتشان را در درجه اول درنتیجه تلاشها و ویژگیهای خود میبینند.
از سوی دیگر، افرادی که زندگی خود را با درجه کنترل پایین اداره میکنند، احساس ناتوانی میکنند و بر این باورند که دیگران و جامعه فعالیتهای آنها را تعیین میکنند. آنها اغلب به شانس و اقبال معتقدند.
۳. مبارزهجویی
افرادی که نمرهی بالایی در این بُعد میگیرند تغییر را یک فرآیند طبیعی و عادی در زندگی میدانند.
آنها بر این باورند که تغییر انگیزهای برای رشد است تا تهدیدی برای امنیت. افراد مبارز تغییر را با آغوش باز پذیرفته و آن را یک چالش میدانند. آنها از تغییرات زندگی استقبال میکنند و آن را تشویق و فرصتی برای رشد شخصی میدانند.
در مقابل، افراد با حس کم چالش از درگیریهای زندگی کنارهگیری میکنند و به روالهای آسان، ایمن و قابل پیشبینی پناه میبرند.
شایان ذکر است از طریق شناخت مزایای پیشرفتی که از تغییر حاصل میشود، میتوان حس بهتری نسبت به تغییر به دست آورد. تجارب جدید اغلب استرسزا هستند ولی باید در نظر داشت که سبب رشد میشوند. پس باید انعطافپذیر بود. انعطافپذیر بودن در برابر تغییرات در ابتدا میتواند دشوار باشد، اما در درازمدت توانایی شما را بیشتر میکند.
بنابراین در حالت کلی میتوان گفت:
افرادي كه تعهد بالاتری دارند، نسبت بـه آنچـه انجـام میدهند متعهدترند و خود را وقف هدف میکنند. آنها موقعيـتهای پیشآمده را فرصتی تازه میبینند و بهجای کنارهگیری، با شرايط درگير میشوند تـا آن را بـه تجربهای آموزنده و مهم تبديل كنند.
افرادي كه كنترل بالاتری دارند، احساس میکنند كه بـر اوضـاع مسلطاند و خودشـان تعیینکنندهاند. آنها معتقدند كه میتوانند، بهجای اینکه تحت تأثير شرايط پيرامون قرار گيرند، با تلاش خود موقعيت را تحت تـأثير قـرار دهند.
افرادي كه مبارزهجویی بالاتری دارند، تغييـرات زنـدگي را چالشها و فرصتهایی براي رشد و پيشرفت میدانند، نـه محـدوديت و تهديـد. آنها بر اين باورند كه پیشرفت، ساده و راحـت به دست نمیآید، بلكه باید تجربهی خوب و بد زیادی را پشت سر گذاشت تا بتوان رشد کرد.