آزمون استرس شغلی (HSE)
استرس شغلی
هرگونه واکنش روانی یا جسمانی نامطلوب به عدم تطابق کارِ فرد با تواناییهایش استرس شغلی نامیده میشود. بهعبارتیدیگر واکنش نامطلوب افراد در برابر فشار بیشازحد در محیط کار را استرس شغلی میگویند.
همه ما میدانیم که درجه خاصی از فشار بخشی از کار است و به ما کمک میکند انگیزه داشته باشیم. ولی وقتی میزان آن زیاد میشود میتواند سبب بروز رفتارهاي پرخاشگرانه، صدمات شغلی، اختلالات روانی یا جسمانی شود.
استرس شغلی میتواند بر سلامتی افراد تأثیر بگذارد. کیفیت زندگی را کاهش دهد و احتمال وقوع حوادث ناشی از کار را افزایش دهد. از طرفی دیگر میزان بالای استرس در محیط کار باعث میشود رضایت شغلی و بهرهوری فرد پایین بیاید.
آمار نشان میدهد که استرس یکی از دو علت اصلی در غیبت به خاطر بیماری است. در نظرسنجی سال 2016 از نمایندگان بهداشت و ایمنی اتحادیهها، 70 درصد افراد استرس را بهعنوان یکی از پنج خطر اصلی در محل کار خود و 32 درصد آن را بزرگترین خطر عنوان کردهاند. در بخش عمومی این رقم بالاتر بود و 78 درصد از نمایندگان گفتند که استرس شغلی یکی از پنج خطر اصلی است.
علل استرس در محیط کار
شش حوزه اصلی وجود دارد که اگر بهدرستی مدیریت نشود، میتواند منجر به استرس ناشی از کار شود. اینها عبارتاند از: تقاضا، کنترل، حمایت، روابط، نقش و تغییر.
برای مثال، کارگران ممکن است بگویند که
- نمیتوانند با خواستههای شغلی خود کنار بیایند.
- نمیتوانند نحوه انجام کار خود را کنترل کنند.
- اطلاعات و پشتیبانی کافی دریافت نمیکنید.
- با روابط در محل کار مشکل دارند یا مورد آزار و اذیت قرار میگیرند.
- نقش و مسئولیت خود را بهطور کامل درک نمیکنند.
- زمانی که یک کسبوکار در حال تغییر است درگیر نیستند یا اطلاعی از آن ندارند.
استرس بر افراد مختلف تأثیرات متفاوتی میگذارد. چیزی که یک فرد را تحت تأثیر قرار میدهد ممکن است بر دیگری تأثیری نداشته باشد. عواملی مانند مهارت و تجربه، سن یا ناتوانی همگی بر اینکه فردی بتواند با استرس کاری کنار بیاید یا نه تأثیر میگذارد.
تکمیل پرسشنامهی استرس شغلی میتواند کمک کند میزان استرس در محل کار شناسایی شود و راهحلی برای برونرفت از آن ارائه گردد.
پرسشنامههای مختلفی برای سنجش استرس شغلی طراحی شدهاند که یکی از معتبرترین آنها پرسشنامه استرس شغلی موسسه سلامت و ایمنی انگلستان (HSE) است.
پرسشنامه استرس شغلی موسسه سلامت و ایمنی انگلستان (HSE)
این پرسشنامه داراي 35 سؤال در هفت بُعد است. این ابزار در اواخر دهه 1990 بهمنظور سنجش استرس شغلی کارگران و کارمندان انگلیسی ساخته شد. در سال 2004 این پرسشنامه با نام، ابزار HSE ارائه شد. و در سال 2004 نسخه جدید و بازنگري شده آن توسط کازین و همکاران طراحی شد.
در ایران هم اعتبار و پایایی پرسشنامهی HSE توسط مرزآبادی و فشارکی مورد بررسی قرار گرفته و مطلوب گزارش شده است. بنابراین میتواند در جامعهی ایرانی هم مورد استفاده قرار گیرد.
ابعاد پرسشنامه HSE
۱. نیاز (تقاضا)
موضوعاتی از قبیل بار کاري، الگوهاي کاري و تغییر محیط را شامل میشود. آیا اعضا قادر به مقابله با حجم کاری و ضربالاجلها هستند؟ آیا احساس تحت فشار بودن، نگرش کلی اعضاست یا فقط یکی دو نفر این نظر را دارند؟ اگر این نگرش یا مشکل کلی است، احتمالاً موضوعی سازمانی است. اگر نگرش چند نفر است، ممکن است نشانهای از این باشد که آنها بهدرستی آموزش ندیدهاند، مهارتهای مناسب برای کار ندارند یا شاید این افراد (مثلاً به دلیل وضعیت پزشکیشان) بیشتر آسیبپذیر هستند.
۲. کنترل
به این معنا است که چه مقدار به یک فرد اجازه داده میشود تا وظیفه خود را آنگونه که دوست دارد انجام دهد. درواقع امورات محوله را در مسیر موردنظر خود به انجام برساند.کارگران پس از مشخص کردن کاری که باید انجام دهند، اگر برای انجام آن کار آموزش دیده باشند، باید بدانند که چگونه این کار را انجام دهند و ترتیبات کاری چقدر انعطافپذیر باشد.
گاهی اعضا مجبورند روال یا روشی مشخصی را دنبال کنند. بهعنوانمثال، شاید اعضا در یک خط تولید کار میکنند یا کارکنان مرکز تماس هستند. و باید فرمها را به روشی مشخص پر کنند یا عباراتی را در قالب خاصی بگویند. اما حتی در چنین شرایطی، برای مثال، میتوان زمینهای برای چرخش شغلی وجود داشته باشد. یعنی اگر تمام روز در خط شکایت با مشتریان عصبانی روبرو هستید، و استرس زیادی متحمل میشوید، بتوانید برای مدتی به خط دیگری که استرس و تضاد کمتری دارد منتقل شوید تا کمی استراحت کنید.
۳. حمایت همکاران
شامل تشویق، حمایت و منابع فراهمشده بهوسیله همکاران براي فرد است.
اینکه آیا فرد از طرف همکاران خود حمایت میشود و میتواند روی آنها حساب کند، در این دسته قرار میگیرد.
۴. حمایت مدیریتی
شامل تشویق، حمایت و منابع فراهم شده به وسیله کارفرما است، درواقع میزان حمایتی که فرد از سوي مدیریت و نهاد خدمتی خود دریافت میکند را میسنجد.
باید کاملاً مشخص شود که در یک خط مسئولیت یا نظارت وجود دارد. همچنین اعضا در مورد انواع تصمیماتی که میتواند بهتنهایی بگیرد، کاملاً روشن باشند. پرسیدن اینکه آیا میدانند مدیر/سرپرستشان کیست و آیا آن شخص بهراحتی برای راهنمایی و پشتیبانی در دسترس است یا خیر، مفید خواهد بود. آیا کار تیمی یا ارتباط بین همکاران تشویق میشود یا از این امر جلوگیری میشود؟ اعضا وقت دارند با یکدیگر صحبت کنند؟ میتوان در مورد موقعیتها بحث کرد و تجربیات را به اشتراک گذاشت؟
۵. روابط
بیانگر بهبود خصوصیات مثبت شخصیتی، جهت افزایش ارتباطات جمعی و کاهش کشمکش و درگیري در محیط کار است.
آیا الگوی کار یا تنظیم شغلی، افراد را قادر میسازد تا روابط سازنده و حمایتی را در محل کار ایجاد کنند؟ مدیران با همه کارمندان منصفانه و مناسب رفتار میکنند؟ سازمان تعریفی از رفتار و خطمشیهای (غیرقابلقبول) برای مقابله با این موضوع دارد؟ شاید نیاز به مذاکره و توافق در مورد برخورد با قلدری، آزار و اذیت یا رفتار غیرقابلقبول در محل کار باشد. بررسی کنید که آیا از قبل رویههایی وجود دارد یا خیر. در صورت وجود، آیا اعضا از آنها اطلاع دارند؟ آیا فکر میکنند این رویهها مفید بوده است؟ پاسخ به این سؤالات میتواند در بهبود روابط در محیط کار نقش بسزایی داشته باشد.
۶. نقش
اطمینان از اینکه فرد نقش کاري و مسئولیتهای خود را درك کرده است و اینکه کارفرما اطمینان حاصل کند که تضاد نقشها وجود نداشته باشد.
باید مشخص شود که اعضا کاملاً واقف هستند که شغلشان چیست، از آنها انتظار میرود چه کاری انجام دهند و نقششان در تیم/سازمان چگونه است.
۷. تغییر
بیانگر چگونگی مدیریت تغییرات سازمانی و ارتباط این تغییرات با شرایط کار است. مثلاً طوری نباشد که تغییراتی در مجموعه صورت بگیرد و افراد در آن تغییرات درگیر نباشند یا اصلاً اطلاعی از آن نداشته باشند.
تغییر خود ممکن است چیز بدی نباشد. بااینحال، بسیار مهم است که ساختارهایی وجود داشته باشد تا اعضا در مورد تغییرات مطلع شوند و با آنها مشورت شود. بهویژه در زمانهای تجدید ساختار اساسی که ممکن است تعدیل نیرو وجود داشته باشد. این امر در مورد تغییرات نسبتاً جزئی نیز صدق میکند. گفتگو با افرادی که کار را انجام میدهند احتمالاً فرآیند تغییر را برای کارمندان آسانتر، درکپذیرتر و قابلقبولتر میکند.