تصورات اشتباهی که راجع به انتخاب رشته دانشگاه داریم
دانش آموزان در انتخاب رشتهی خود از اطرافیان، دوستان و خانوادهی خود کمک میگیرند. افراد کمتری در این مرحله به مشاوران تحصیلی مراجعه میکنند. بیشتر دانش آموزان انتخاب رشته دانشگاه را با کمک خانواده انجام میدهند و همین موضوع باعث میشود که ما افراد کمی را در جامعه داشته باشیم که در مشاغل محبوب خود مشغول به فعالیت باشند و یا تحصیلات مرتبط با شغل خود داشته باشند.
تحقیقات نشان میدهند که 28 درصد از دانشآموزان برای انتخاب رشته دانشگاه با دوستان خود در مقاطع بالاتر مشورت میکنند و فقط 11 درصد از آنها از مشاوران مدرسه بهره میبرند. این تصمیم ممکن است به دلیل ضعف مشاوران مدارس باشد که دانشآموزان را از آیندهی تصمیماتشان آگاه نمیکنند و یا به دلیل اهمیت ناکافی این موضوع برای دانشآموزان.
ما در این ادامه سعی داریم تصورات غلطی را که بین افراد در مورد انتخاب رشته دانشگاه رایج شده است، برای شما بیان کنیم.
تصور اول: پردرآمدترین رشتهها، رشتههای فنی مهندسی هستند
با اینکه رشتههای مهندسی و علوم کامپیوتر میزان حقوق بالایی را دریافت میکنند، بااینحال رشتههای خاصی نیز وجود دارند که از حقوق خوبی برخوردارند.
استاد اقتصاد دانشگاه تمپل آقای Douglas A. Webber که در مورد درآمد رشتههای مختلف مطالعه میکند، میگوید: همهی ما تقریباً میدانیم که صاحبان چه مشاغلی، درآمد بالاتری دارند، اما آنچه مهم است، این است که ما باید از تخصصها و جزئیات مشاغل آگاه باشیم. آیا همهی افرادی که وارد یک شغل میشود، درآمد یکسانی دریافت میکنند؟
با بررسی مطالعات میتوان گفت حتی دانشجویانی که در زمینهی ادبیات و علوم انگلیسی یا علوم تاریخی تحصیل کردهاند نیز بعضاً متوسط درآمد سالیانهی بهتری در مقایسه با بعضی رشتههای مربوط به علوم مهندسی و فنی دارند.
باید گفت تمامی رشتههای مهندسی درآمد بالایی ندارند. هر کدام از رشتهها در هر زیرمجموعه و زیرشاخهی خود دارای رشتههایی با درآمد بالا هستند و پی بردن به این نکته نیاز به مطالعه و تحقیق در مورد آنها دارد. با بررسی بیشتر متوجه میشویم برای مثال اگر متوسط درآمد یک متخصص رشتهی کسبوکار 2.86 دلار باشد در بعضی شاخههای دیگر مانند روانشناسی این عدد به 2.57 در رشتهی تاریخ 2.64 و در رشتهی زبان انگلیسی به 2.76 دلار میرسد. این اعداد به این معناست که در بعضی رشتههای خاص در علوم مختلف میزان درآمد سالیانهی افراد تفاوت زیادی با رشتههای پردرآمد ندارد.
تصور دوم: زنان همه چیز را با هم میخواهند
امروزه شاهد حضور بیش از قبل زنان و دختران در محیطهای علمی و دانشگاهی هستیم.
باید گفت حدود 56 درصد دانشجویان دانشگاهی را زنان تشکیل میدهند.
همین امر باعث شده تا میزان فارغالتحصیلان زن بیشتر از مردان باشد؛ اما گزارشی که مرکز ژورگتون در مورد آموزش و نیروی کار در اواخر امسال منتشر کرده است، نشان از این امر دارد که زنان تمایل کمتری به رشته و حوزههایی دارند که دارای درآمد بالایی هستند.
آنها بیشتر به سمت علوم اجتماعی و خدمات و آموزش گرایش پیدا میکنند. با توجه به مطالعات، زنان کمتری به سمت حوزههای فنی و مهندسی با حقوق بالا میروند. در شاخهی اقتصاد کسبوکار (31 درصد)، مهندسی شیمی (28 درصد)، علوم رایانه (20 درصد)، مهندسی برق (10 درصد)، مهندسی مکانیک (8 درصد) از زنان مشغول به کار هستند. این امر نیز به وجود شکاف جنسیتی در زمینهی کسبوکار اشاره دارد.
تصور سوم: انتخاب یک رشتهی خوب بیشتر از دانشگاه خوب در موفقیت نقش دارد
در بسیاری از نقاط مختلف دنیا مدارسی وجود دارند که دانش آموزان با توجه به استعداد و تواناییهایشان میتوانند به صورت کاملاً اختصاصی مطالب مربوط به حوزهی توانمندی خود را آموزش ببینند. تحقیقات نشان میدهد دانشآموزانی که از این مدارس فارغالتحصیل میشوند در آینده درآمد بیشتری دریافت میکنند. این موضوع نشان میدهد که انتخاب مکان تحصیل خوب و با کیفیت که آموزش مهارت به دانش آموزان را در اولویت داشته باشد، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
حتی باید گفت میزان انتخاب رشتههای علوم انسانی، هنر و علوم اجتماعی در میان فارغالتحصیلان این مدارس در مقاطع تحصیلی بالاتر، بیشتر از مدارس معمولی است. باید گفت بیش از نیمی از دانشآموزان مدارس معمولی، کسبوکارهای حرفهای و رشتههای مهندسی پردرآمد را برای ادامهی تحصیل انتخاب میکنند.
دانشآموزان مدارس نخبه و تفکیکی آموزشهای شغلی خود را در مدارس گذراندهاند و حتی میتوانند بدون ادامهی تحصیلات تکمیلی وارد بازار کار شوند.
تصور چهارم: دانشآموزان رشتههای علوم اجتماعی و انسانی بیکار هستند
نتایج مطالعهای که توسط Burning Glass Technologies، یک شرکت مبتنی بر بوستون که روند بازار کار را تجزیهوتحلیل میکند، نشان داد که فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی، مهارت خاصی در یکی از هشت مهارت فنی مانند رسانههای اجتماعی یا تجزیهوتحلیل دادهها دارند و این امر میتواند چشمانداز خوبی برای رسیدن به سطح ورودی شغلها در آینده برای آنها داشته باشد.
مهارتهای دانشجویان این رشته در دنیای مدرنی که شغلها نیاز به ترکیب انواع مهارتها دارند، بسیار مورد توجه و نیاز است. حتی میتوان گفت در دنیای کسبوکار نیاز به وجود چنین افرادی در زمینههای فروش، امور مالی و تحقیقات بازار کاملاً احساس میشود.
تصور پنجم: انتخاب اول بسیار مهم است
طبق نظرسنجی ملی دانشگاه کالیفرنیا، تنها ۲۰ درصد از دانشجویانی که هنگام ورود به دانشگاه از انتخاب خود اطمینان داشتند، در انتهای سال، در رشتهی انتخابی خود باقی ماندند.
تغییر رشته میتواند زمان و هزینهی زیادی برای شما داشته باشد.
برای کاهش این ریسک بسیاری از دانشگاههای دنیا از روش meta-majors استفاده میکنند. meta-majors ها مجموعهای از رشتهها هستند که دارای دورههای مرتبط میباشند؛ یعنی دانشجویان مجبور نیستند در ابتدا یک رشتهی خاص که هیچ آشنایی با آن ندارند را انتخاب کنند. بلکه میتوانند در طول تحصیل و بعد از آشنایی با حوزههای مرتبط، تصمیم قطعی خود را بگیرند. دانشجویان میتوانند در یک الی هفت نوع رشتهی مرتبط شروع به آموزش و تحصیل کنند.
تمامی این رشتهها دارای حوزههای مرتبط با کسبوکار، علوم آموزشی و پرورشی و مهارتهای فنی و مهندسی است. این رشتهها طوری طراحی شدهاند تا دانشآموزان بتوانند در طول تحصیل تفاوت بین این حوزهها را بیاموزند. بیشتر دانشجویان در پایان سال تصمیم قطعی خود را میگیرند.
تصور ششم: شما تنها نیاز به یک تخصص دارید
در دنیای مدرن ما داشتن یک مهارت و تخصص نمیتواند مفید و اثرگذار باشد. امروزه بسیاری از دانشگاههای معتبر در حال بررسی و ایجاد ساختاری هستند تا دانشجویان بتوانند به کسب مهارتهای لازم در آن رشته و کسب مهارتهای عمومی بپردازند. سیستم آموزش فعلی محدود و محصور است و این امر نمیتواند نیاز دنیای بازار کار فعلی را برآورده سازد، به همین دلیل کمتر از یکسوم دانشجویان در حوزههای مرتبط با رشتهی خود مشغول به کار هستند.
در نهایت باید ذکر کرد با پیشرفت دنیای امروز و افزایش رشتهها و تحصیل کنندگان، برای انتخاب رشته دانشگاه خوب و پردرآمد باید از حوزهی تفکرات قدیمی خارج شده و با کسب مهارتهای جدید و همپوشانی چندین مهارت، خود را برای ورود به بازار کار آماده سازیم.