قدیمیترین دانشگاه ایران
دانشگاه باستانی گندی شاپور (جندی شاپور) قدیمی ترین دانشگاه ایران میباشد که در استان خوزستان و در یکی از شهرستانهای دزفول یا شوشتر یا شوش واقع بوده است. نام قدیمی این دانشگاه گندی شاپور بوده اما الان با نام جندی شاپور شناخته میشود. دوره ساخت این دانشگاه به دوره ساسانیان بازمیگردد و بانی آن خسرو انوشیروان بوده است.
دانشگاه گندی شاپور یا همان جندی شاپور یکی از مراکز علمیِ مهم در زمان ساسانیان بوده است؛ و با بیش از ۱۷ سده قدمت، از باستانیترین مراکز آموزشی خاورمیانه محسوب میشود. در این دانشگاه آموزشهایی در حوزههای پزشکی، فلسفه، الهیات و علوم ارائه میشد. این آموزشها بر اساس سنت زرتشتی و ایرانی، و همچنین با بهرهبردن از سنت یونانی و هندی بوده است. نهادِ جدیدِ بیمارستان بهعنوان مرکز درمان و آموزش پزشکی نیز در این دانشگاه شکل گرفت که اهمیت و تأثیر بسیاری در تاریخ علم پزشکی داشته است. بهعلاوه بیمارستانِ این دانشگاه، مهمترین مرکز پزشکی جهانِ باستان در قرنهای ۶ و ۷ میلادی بود.
گندی شاپور شهری کهن در استان خوزستان بود. احمد اقتداری معتقد است این شهر محتملاً در محدوده میان شهرهای شوشتر، شوش و دزفول قرار داشته است. این شهر بهخاطر بیمارستان و دانشگاهی که در آن بوده شهرت بسیار داشته است. در دانشگاه جندیشاپور، برخی کتابها از زبانهای هندی، سریانی و یونانی به پهلوی ترجمه شد که از جمله میتوان به خداینامه، کَلیله و دِمنه، هزار افسانه، سندبادنامه، ویس و رامین، آییننامه و تاج نامه اشاره کرد. همچنین برخی آثار فیلسوفان یونان نیز در این دانشگاه ترجمه شده است.
✅ زمینههای پیدایش و شکوفایی دانشگاه جندیشاپور
بر اثر جنگهای شاپور یکم با روم، پادشاه ساسانی، اسیران رومی را در فارس و خوزستان اسکان میداد و با توانایی آنان، بند قیصر بر روی رود کارون ساخت و کاخ بیشاپور را موزائیک کرد. با این کار مسیحیت در جنوب ایران ریشه انداخت.
گندی شاپور، در زمان خسرو انوشیروان، به دوران اوج شکوفایی خود رسید.
بنا بر گفتهٔ اکثر مورخین، شهر جندیشاپور در زمان شاپور یکم (۲۴۲-۲۷۲ میلادی) بنیانگذاری شده است. شهر گندی شاپور از زمان شاپور اول دارای اهمیت ویژهای شد، چنانکه برخی از مورخین، آن را دومین شهر شاهنشاهی ساسانی دانستهاند. گفته میشود که شاپور دوم، مقر حکومتیاش را از آغاز تا سال سیام سلطنت خود را در این شهر قرارداد و پیش از آن نیز، به دستور شاپور اول، تعدادی از کتابهای پزشکی یونانی را در آنجا به پهلوی ترجمه و نگهداری میکردند. اوج پیشرفت و اعتلای شهر و دانشگاه گندی شاپور در زمان خسرو انوشیروان بود که او نسطوریان (که بعدها جز فعالان اقتصادی نیز شدند) و دانشمندان یونانی را (به دلیل اختلافات مذهبی از سرزمینشان طرد شدند) را در گندی شاپور جای داد و با برگزاری مناظرات و جلسات علمی، موجب رونق بیشتر این دانشگاه شد.
دیدگاه ها پیرامون تاریخ تاسیس جندی شاپور:
دیدگاههای مختلفی دربارهٔ تاریخ تأسیس مدرسه وجود دارد. درحالیکه برخی از محققان ادعا میکنند که در هنگام بنای شهر ساخته شده، برخی دیگر بیان میکنند که در زمان شاپور دوم تأسیس شده است. اگرچه شواهد موجود اجازه نمیدهد که تاریخ تأسیس دانشگاه را با شهر مرتبط ساخت، بهراحتی میتوان گفت که فعالیتهای علمی که باعث شهرت گندی شاپور شد در همان دوران اولیه آغاز شد. طبق گفتهٔ منفرد اولمن، جمعیت گندی شاپور شامل بسیاری از دانشمندان و صنعتگران انطاکیه، ازجمله پزشکان و فیلسوفان بود که همانند امپراتور اسیر روم والریانوس به اسارت گرفته شده بودند؛ بنابراین میتوان فرض کرد که در آن زمان، گندی شاپور وارد دوران شکوفایی فرهنگی و فکری، بهویژه در علوم اثباتی مانند فیزیک، شیمی، زیستشناسی و ریاضیات، شد.
به گزارش قفطی، شاپور اول، همزمان با بنیان نهادن شهر، جمعی از صاحبان حرفههای گوناگون و بهویژه طبیبان حاذق را از قسطنطنیه به گندی شاپور آورد. این گروه، نوجوانان را آموزش دادند و باعث شهرت شهر بهعنوان مرکزی طبی شدند. ابن عبری نیز اشاره کرده است که گروهی از پزشکان یونانی به ترویج طب بقراطی در گندی شاپور پرداختند. این گزارشها پیشینهٔ آموزش پزشکی را در گندی شاپور به حکومت شاپور اول بازمیگرداند.
بهگفتهٔ ابن ندیم، این شهر تنها پس از مهاجرت تئودوروس، فیلسوف و پزشک مشهور یونانی به آنجا، به جهت علوم پزشکی و فلسفه معروف شد پیگیریهای محققانهٔ تئودوروس این ادعا را تقویت میکند که مدرسهٔ گندی شاپور در زمان شاپور دوم ساخته شده است.
زمان ساخت دانشگاه جندی شاپور چه قدر طول کشیده است و دلیل احتمالی اثبات وجود آن:
همچنین نخعی ادعا میکند که ساختن مدرسه هفت سال طول کشید و توسط شاپور دوم افتتاح شد. مدت کوتاهی پس از این رویداد، حدود ۵۰۰۰ دانشجو از ایران، روم، یونان، سوریه، عربستان و هند وارد مدرسه شدند، توسعهای که گندی شاپور را به یک مرکز مهم منطقهای در علم پزشکی تبدیل کرد. هرچند شواهد کافی برای اثبات و حمایت از این ادعاها وجود ندارد، اما این واقعیت که دانشمندانی از سرزمینهای دیگر در زمان سلطنت خسرو اول به غرب قلمرو ساسانی آمده و در گندی شاپور مستقر شدند، نشان میدهد که مدرسهای در آن شهر وجود داشته است؛ و اگر چنین نبوده باشد، دلیلی برای اسکان آنان توسط خسرو اول در این شهر وجود ندارد. اسکان این محققان در گندی شاپور و دانشگاه آن، این مطلب را تقویت میکند که خسرو اول، نخستین سازندهٔ دانشگاه بوده است.
در دورهٔ ساسانیان، در مدرسه و بیمارستان تازه بنیاد جندیشاپور خوزستان، آگاهیهای پزشکی و شیوههای درمانی یونانی، هندی، سریانی، ایرانی با همدیگر آمیخته شد و سنت پزشکی جندیشاپور در سایه پشتیبانیهای سیاسی – اقتصادی ساسانیان چنان بارور و شکوفا گشت که گهگاه، این شهر، شهر بقراط خوانده میشد.
✅ وضعیت دانشگاه جندیشاپور بعد از سقوط ساسانیان
در دوران خلفای راشدین و امویان، فعالیتهای علمی گندی شاپور اگرچه درخشش دوران ساسانی را نداشت، بااینحال متوقف نگردید. با بررسی فعالیت علمی در زبان عرب، بهجز دانش پزشکی، تا حدودی میتوان به نقش رابطهٔ عنصر ایرانی با عنصر یونانی در رشتههای مختلف فلسفه و نجوم پی برد. در تاریخ تکامل نجوم در زبان عرب، میتوان پی برد که از لحاظ زمانی، عنصر ایرانی و هندی مقدم بر یونانی بوده است.
با آنکه از لحاظ جغرافیایی، امویان به پایتختی دمشق به تمدن یونانی انطاکیه و اسکندریه نزدیکتر بودند و در آن سریانیها، نقش واسطه را ایفا میکردند، ولی در ابتدای کار، مترجمان علوم شامل نجوم و جغرافیا اکثراً ایرانی بودند؛ چراکه منجمان در دربار ساسانی، گروهی متمایز و برجسته بودند. بااینوجود، در عصر خلافت اموی و پس از آن تا ۱۳۲ هجری/۷۵۰ میلادی، در نوشتهها و شعرهای عربی، هیچ اثری از عنوان اخترشناس یا منجمی دیده نشده است. در نوشتههای عبدالرزاق زقزوق، خلفای اموی از پزشکان گندی شاپوری، کمک میگرفتند.
حمله اعراب و جندی شاپور
سیلمز در تحقیقی که در سال ۲۰۰۵ در مجلهٔ آمریکایی علوم اجتماعی اسلامی چاپ شد با اشاره به سالم ماندن دانشگاه گندی شاپور در حملهٔ اعراب به ایران مینویسد:
بعد از اینکه اعراب مسلمان ایران را تسخیر کردند، بهزودی به اهمیت این مؤسسهٔ آموزشی پی بردند و بر آن شدند که شکوه سابق آن را حفظ کنند. آنان همهٔ سازمانهای شهر را باقی نگاه داشتند، ازجمله بیمارستان، کتابخانه، مدرسهٔ پزشکی و معابد آن را؛ و علاوه بر این برای پزشکانی که در گندی شاپور تحصیلکرده بودند شغل ایجاد کردند.
مرکز آموزشی گندی شاپور، با اینکه در زمان اسلام دوران شکوفایی خود را پشت سر گذاشته بود، باعث شگفتی اعراب شد. در این مکان بود که کتابهای یونانی، سنسکریت و سریانی که در زمان ساسانیان به زبان پهلوی ترجمه گشته بودند، به عربی ترجمه شدند. فرای مینویسد که این فرایند ترجمه، گواهی بر دخالت ایرانیان در انتقال دانش کهن به جهان اسلامی بوده است.
✅ بیمارستان جندیشاپور
شهرت واقعی گندی شاپور در تاریخ ایران دورهٔ اسلامی، بر نقش معروف آن در انتقال دانش هلنیستی یا دقیقتر پزشکی جالینوسی و نهاد بیمارستان آموزشی به جامعهٔ شهری عباسی، و فراتر از آن به تمدن بزرگ اسلامی استوار است. محققان دربارهٔ میزان اهمیت مدرسهٔ گندی شاپور در انتقال دانشهای دورهٔ باستان، بهویژه پزشکی، به عالم اسلام همنظر نیستند. هرچند اغلب آنان مدرسهٔ گندی شاپور را اصلیترین واسطهٔ انتقال پزشکی هند به جهان عربی زبان میشمرند و بدون وجود این مرکز امکان آگاهییافتن مسلمانان از آموزههای پزشکی هند را در چنین زمان کوتاهی منتفی میدانند، اما دربارهٔ پزشکی یونانی و بهویژه جنبههای نظری آن اختلافنظر دارند.
بیمارستان جندیشاپور به طور رسمی دارای مدرسهٔ پزشکی و نخستین بیمارستانِ دارای داروخانه و بخش داروسازی در جهانِ اسلام بوده است.
نخستین مرکز بیماریهای دریایی جهان
در دانشگاه گندی شاپور دورهٔ ساسانیان، بخشی به گردآوری اطلاعات دربارهٔ بیماریهای دریانوردان و راههای درمان آنها اختصاص داشته است. و در سفرهای دریایی اکتشافی که در زمان هخامنشیان انجام میشد، همواره پزشکانی با کاروانهای دریایی همراه بودند که وظیفهٔ مراقبتهای بهداشتی دریانوردان را برعهده داشتهاند. در کتاب دینکرد آمده است که «در دوران ساسانی در بندر سیراف و بندر هرمز نوعی دانشکدهٔ افسری به نام ناوارتشتارستان به آموزشوپرورش افسران نیروی دریایی ایران میپرداخت».
کاوشگری و باستانشناسی
به روایت اکثر منابع تاریخ پزشکی دورهٔ اسلامی، این مرکز علمی در انتقال دانش پزشکی یونانی، ایرانی و هندی به عالم اسلام سهم فراوانی داشته است. نخستین بیمارستانهای دورهٔ اسلامی طبق الگوی بیمارستان گندی شاپور بنا شد. بااینهمه، اطلاعات تاریخی چندان نیست که بتوان تصویری دقیق از اوضاع علمی و فرهنگی این شهر عرضه کرد. آنچه در منابع دورهٔ اسلامی دربارهٔ پیشینهٔ علمی این شهر آمده است، گاه به افسانه میماند. پژوهشهای جدید نیز، بعضاً حاوی ادعاهایی ناسنجیده و غیرمستند است و تشخیص درستیِ این اطلاعات بسیار دشوار مینماید.
ابن ندیم آورده است که اردشیر بابکان، بقایای تمام کتابهای پراکنده باستانی فارسیزبان را از هند و چین جمعآوری کرد و به خزانه افزود. پسر او شاپور اول راه پدر را ادامه داد و تمام کتابهایی را که از زبانهای دیگر به پارسی ترجمه شده بود، گرد آورد. او همچنین اوستا را بهصورت یک کتاب گردآوری کرد؛ بنابراین پس از آنکه اسکندر اوستا را سوزاند آن را احیا کرد. کتابخانهٔ دیگری که در این زمان ساخته شد، کتابخانهٔ خسرو اول در گندی شاپور برای دانشگاه آن بود. علاقهٔ خاص او به جمعآوری کتابها از دورترین نقاط جهان مشهور است.
گندی شاپور بهترین مرکز تحقیقاتی در دوران ساسانی بود. بسیاری از دانشمندان از ملیتهای مختلف مخصوصاً نسطوریها در آنجا گردآمده بودند و بسیاری از کتابها به دستور خسرو اول به فارسی ترجمه شده بود. علاوه بر این دو کتابخانه، کتابخانههای بزرگ و معتبر دیگری هم وجود داشت. همهٔ آتشکدهها و پرستشگاهها مانند همهٔ بیمارستانها و مراکز تحقیقاتی و آموزشی، گنجینهٔ کتابهای خود را داشتند.
✅ مکان دانشگاه گندی شاپور
در مورد مکان گندی شاپور اختلافنظر وجود دارد و مکان قطعی آن مشخص نشده است. برخی منابع قدیمیتر محل جندیشاپور را در اهواز میدانستند. احمد اقتداری معتقد است منظور از اهواز، ولایت اهواز (خوزستان) بوده است، نه شهر اهواز امروزی. وی در دهه ۵۰ خورشیدی در کتاب آثار و بناهای تاریخی خوزستان (دیار شهریاران) در خصوص مکان شهر گندی شاپور مرور منابع انجام داده و چنین نتیجه گرفته که این شهر میبایست در محدوده میان شهرهای شوشتر، شوش و دزفول قرار داشته باشد. محمدعلی امام شوشتری شاه آباد دزفول را بهعنوان محل احتمالی شهر گندی شاپور معرفی کرده و محمد زمان خدایی شهر شوشتر را همان شهر معروف گندی شاپور میداند. ابن حوقل جغرافیدان قرن چهارم هجری محل شهر جندیشاپور را یک منزلگاه تا شوش و یک منزلگاه تا شوشتر ذکر کرده است.
محمدعلی امام شوشتری در سال ۱۳۱۶ احتمال اینکه جندیشاپور در حوالی روستای شاه آباد (شاه ابوالقاسم یا اسلامآباد) دزفول باشد را مطرح کرد. محمدعلی امام شوشتری در اواخر حیاتش در سال ۱۳۵۰ گفته نام شهری که وی معتقد است در محل شاه آباد قرار داشته «شاپور گَرد» (شهر شاپور) و نام منطقه بزرگتر اطراف آن «ویهاندیوشاپور» است. وی در ادامه تحقیقاتش جندیشاپور یا گندی شاپور را نامی تحریف شده دانسته و اظهار داشته شاپور گرد همان نیلاد و نیلاط اشکانی و نیلاب ساسانی است.
محمد زمان خدایی پژوهشگر باستانشناسی شوشتر را همان شهر جندیشاپور مشهور معرفی میکند. وی با ذکر دلایل تاریخی و زبانشناسی معتقد است که در نامگذاری شهرها و مناطق مشکلاتی بوده و دو جندیشاپور (شهر شاپور) وجود داشته است که مورخان گاهی یکی را جای دیگری گرفتهاند. اما وی شوشتر را همان شهر معروف و دانشگاهی جندیشاپور میداند.
✅ دوره معاصر
دانشگاه خوارزمی
وقتی صحبت از اولین دانشگاه میشود، عمدتاً نام دانشگاه تهران که در سال ۱۳۱۳ در خیابان انقلاب ساخته شده است به ذهن خطور میکند.
دانشگاه خوارزمی شاید به دلیل تغییر نام خود در یک دهه گذشته و یا نوع کارکردش در نظام آموزش عالی آنقدرها شناختهشده نیست. دانشگاهی که ۱۵ سال زودتر از دانشگاه تهران در سال ۱۲۹۸ شروع به فعالیت کرد.
✅ اولین دانشگاه جامع ایران
فکر تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۰۵ خورشیدی توسط دکتر سنک نماینده مجلس در مذاکراتی با سید محمد تدین پدیدار شد.
در سال ۱۳۱۰ خورشیدی وزیر دربار وقت، عبدالحسین تیمورتاش، از طرف رضاشاه، دکتر عیسی صدیق (صدیق اعلم) را مأمور کرد تا به ایالات متحده آمریکا سفرکرده و پس از مطالعه در «تأسیسات علمی دنیای جدید»، طرحی برای تأسیس دانشگاه در کشور به دولت تقدیم نماید. طرح دکتر صدیق مورد قبول کفالت وزارت معارف وقت، علیاصغر حکمت، قرار گرفت و سرانجام با پیگیری ایشان، دکتر علیاصغر حکمت، دکتر محمود حسابی و دیگران، دانشگاه تهران در هشتم خردادماه ۱۳۱۳ به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
این مؤسسه با ادغام کردن دارالفنون، مدرسه علوم سیاسی، مدرسه طب، مدرسه عالی فلاحت و صنایع روستایی، مدرسه فلاحت مظفری (اولین مدرسه کشاورزی در ایران)، مدرسه صنایع و هنر (تأسیس توسط کمالالملک)، مدرسه عالی معماری، مدرسه عالی حقوق، و چند مرکز آموزش عالی دیگر تهران در پردیسی در جنوب پارک لاله فعلی تهران دایر شد. این دانشگاه بر اساس مؤسسات آموزش عالی فرانسه الگوبرداری شد و حتی طراحان ساختمانهای دانشگاه تهران مهندسین فرانسوی بودند.